حیران عشق او زر وگوهر چه می کند
آن را که آرزو نبود زر چه می کند
یک دل بجان رساند من دردمند را
با صد دل شکسته صنوبر چه می کند
عاشق ز سرد مهری ایام فارغ است
فصل خزان به چهره چون زر چه می کند
جسم نزار جامه فتح است مرد را
شمشیر مو شکاف به جوهر چه می کند
روشندلان مقید زینت نمی شوند
روی منیر آینه زیور چه می کند
دامان دشت صفحه مشق جنون بس است
دیوانه کلک وکاغذ ودفتر چه می کند
صائب عبث به فکر شهادت فتاده است
فتراک عشق وحشی لاغر چه می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.