انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد
شکر خدا که عقده مشکل گشاده شد
قدر سخن بجا چو بود بیش می شود
نازل شود بهای نگین چون پیاده شد
فرش است نور زنده دلی در سرای من
تا لوح من چو آینه از نقش ساده شد
دامن شود بر آتش یعقوب پیرهن
از نامه شوق من به عزیزان زیاده شد
از چار پای جسم فرودآ که شد سوار
عیسی به دوش چرخ چوزین خر پیاده شد
ابروی یار تن به کشیدن نمی دهد
وریه کمان چرخ ز آهم کباده شد
صائب به نفس دون بود آزادگی گران
بی اعتبار گشت چو سگ بی قلاده شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین خم نخست باده بجام اراده شد
وز وی فلک ستاده زمین اوفتاده شد
آنگاه مست از و ملک از طبع ساده شد
پس درکف رسل قدحی زو نهاده شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.