سبکروان ترا نقش پا نمی باشد
اثر ز پاک فروشان بجانمی باشد
نگاه حسن شناسان همیشه در سفرست
دل غریب خیالان بجا نمی باشد
میان خال وخط وحسن راه بسیارست
اگر چه لفظ ز معنی جدا نمی باشد
ز نوبهار جوانی ذخیره ای بردار
که رنگ وبوی جهان را وفا نمی باشد
مخور فریب تماشای روی کار جهان
که هیچ آینه ای بی قفا نمی باشد
سعادت ازلی از دل شکسته طلب
درین خرابه بغیر از همانمی باشد
غبار قافله آرزوست گردملال
ملال در دل بی مدعا نمی باشد
گره چو وقت سرآیدگرهگشاگردد
گشاد غنچه به دست صبا نمی باشد
به روشنایی هم می روندسوختگان
به وادیی که منم نقش پا نمی باشد
به راه پر خطر عشق راست شو صائب
که غیر راستی اینجا عصا نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا ز وصل تو کامم روا نمی باشد
چرا به بخت منت جز جفا نمی باشد
پیام من که رساند به یار مهرگسل
رسول من چکنم جز صبا نمی باشد
بگو به هجر توأم خون دل ز دیده برفت
[...]
خدنگ بی غرضان را خطا نمی باشد
ز ترک داعیه بهتر دعا نمی باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.