حضور روی زمین در فتادگی باشد
هدف نشانه تیر از ستادگی باشد
به قدر ریزش ابرست بخشش دریا
گهرفشانی دست از گشادگی باشد
به قدر نقش پذیری سیاه گردد دل
صفای سینه به مقدار سادگی باشد
ز سنگ لعل و ز نِی می شود شکر پیدا
چه احتیاج هنر را به زادگی باشد
ز چاه یوسف مصری به اوج جاه رسید
عروج مرد به قدر فتادگی باشد
در اختیار نباشد سوار پابرجا
عنان مرد به دست از پیادگی باشد
چنان که گردش پرگار ار فشردن پاست
روانی سخن از ایستادگی باشد
گشاده روی به اخوان سلوک کن صائب
که فیض صبحدم از روگشادگی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.