به زور خود شدی مغرور تا انداختی خود را
نکردی گوش بر تعلیم ما تا باختی خود را
ندانستی که چشم بد نکویان را زیان دارد
نظر بر کعبتین انداختی تا باختی خود را
شد از آیینه ات نور حجاب و شرم رو گردان
به موج باده گلرنگ تا پرداختی خود را
سخن از پاکی دامن مگو ای ماه تردامن
که پیش مهر کردی پشت خم، تا ساختی خود را
چه خصمی داشتی با حسن روز افزون خود یارب؟
که از طاق دل اهل نظر انداختی خود را
سر حرف شکایت باز کردی بی سبب صائب
میان عاشقان بدنام و رسوا ساختی خود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.