نه همین دل ز سر زلف تو مفتون گردید
هرکه پیوست به این سلسله مجنون گردید
حسن از تربیت عشق زبان آور شد
سرو در زیر پر فاخته موزون گردید
شب مهتاب بود روز سیه در نظرش
دل هرکس که در آن طره شبگون گردید
بخل آن روز دوانید رگ و ریشه به خاک
که زمین پرده مستوری قارون گردید
هرکه مفتون سر زلف سخن شد، داند
که دل صائب از اندیشه چرا خون گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فتنه در نرگس فتان تو مفتون گردید
نافه چین بخم زلف تو مرهون گردید
بعد از این سینه خلقت بود آماج خدنگ
هر کجا بود دلی از ستمت خون گردید
لعل و یاقوت و نمک شکر و شیر و مرجان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.