به سخن دعوی بی اصل مبرهن نشود
حرف کج راست به زور رگ گردن نشود
می توان دید ز صد پرده دل روشن را
این چراغی است که پوشیده به دامن نشود
نشود رهزن روشن گهران نقش و نگار
آب را سیر چمن مانع رفتن نشود
خصمیی نیست ضعیفان جهان را باهم
آتش سنگ خموش از نم آهن نشود
از تن زارم اگر رشته سرانجام دهند
مانع روشنی دیده سوزان نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن را حلقه خط مانع رفتن نشود
نور خورشید، نظربند ز روزن نشود
نبرد خنده ظاهر ز دل تنگ ملال
غنچه را دل تهی از خون به شکفتن نشود
باد دستان ز گرانباری زر آزادند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.