مکث لب تشنه دیدار به جنت نکند
برق در بوته خاشاک اقامت نکند
قطره اش وصل سرچشمه حیوان گردد
هرکه گردنکشی از تیغ شهادت نکند
عمر را قامت خم باز ندارد ز شتاب
تیر در بحر کمان قصد اقامت نکند
می شود نخل برومند سبکبار از سنگ
عاشق از سختی ایام شکایت نکند
نشود نفس بداندیش به احسان هموار
آشنایی سگ بیگانه رعایت نکند
هرکه از مرده دلی زنده ندارد شب را
در شبستان لحد خواب فراغت نکند
دل در آن زلف ندارد غم تنهایی ما
به وطن هرکه رسد یاد ز غربت نکند
کرد دلگیر سفر پای گرانخواب، مرا
هیچ کس با قلم کند کتابت نکند!
آب حیوان سمندر بود آتش صائب
عاشق اندیشه ز خورشید قیامت نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ز خون ریختن آن غمزه ندامت نکند
کس به راه غم او ذکر سلامت نکند
آنچه بر بی گنهان می کند آن روی چو ماه
بر گنه کاران خورشید قیامت نکند
که کند فرق ز رخساره او تا خورشید
[...]
خلد تسخیر دل اهل محبت نکند
برق در بوته خاشاک اقامت نکند
کرد دلگیر سفرپای گرانخواب، مرا
هیچ کس با قلم کند کتابت نکند!
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.