تن پرور از شهادت گر سر کشد عجب نیست
کی قدر آب داند هر کس که تشنه لب نیست
بی لب گشودن از ابر گوهر صدف نیابد
اظهار تنگدستی هر چند از ادب نیست
نادان بود مسلم از گوشمال دوران
آسوده از شکست است فردی که منتخب نیست
هر چند آن پریرو وحشی تر از غزال است
این صید را کمندی چون آه نیمشب نیست
همت صلای عام است نسبت به هر که باشد
در خانه کریمان مهمان بی طلب نیست
با ما شبی به روز آر، روزی به ما به شب کن
یک روز نیست صد روز، یک شب هزار نیست
از استخوان بی مغز پوچ است لاف، صائب
حرف از نسب مگویید در هر کجا حسب نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.