گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

می سنگ اگر زند به ایاغم شگفت نیست

گر بوی گل خورد به دماغم شگفت نیست

سودای زلف ریشه به مغزم دوانده است

خون مشک اگر شود به دماغم شگفت نیست

پروانه داغ گرمی هنگامه من است

دامن اگر زند به چراغم شگفت نیست

از کاوکاو ناخن الماس اگر جهد

برق از سیاه خانه داغم شگفت نیست

با عندلیب هم سبق ناله بوده ام

دلتنگ اگر ز صحبت زاغم شگفت نیست

صائب ز سوز سینه آتش فشان اگر

آتش چکد ز پنبه داغم شگفت نیست

 
sunny dark_mode