گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

آن بلبلم که باغ و بهارم دل خودست

آن طوطیم که آینه دارم دل خودست

دستم نمی رسد به گریبان ساحلی

زین بحر بیکنار کنارم دل خودست

هر مشکلی که بود گشودم به زور فکر

مانده است عقده ای که به کارم دل خودست

چون ماه چارده به سر خوان آفتاب

پیوسته رزق جان فگارم دل خودست

از دیگران چراغ نخواهد مزار من

کز سوز سینه شمع مزارم دل خودست

از شرم نیست بال و پر جستجو مرا

چون باز چشم بسته شکارم دل خودست

فارغ ز نور عاریه چون چشم روزنم

خورشید و ماه لیل و نهارم دل خودست

صائب به سرمه دگران نیست چشم من

روشنگر دو دیده تارم دل خودست

 
sunny dark_mode