ز چاک سینه خود هر که قبله گاهش نیست
به هیچ وجه به درگاه قرب راهش نیست
ز آه سرد بود بادبان کشتی دل
به هیچ جا نرسد هر دلی که آهش نیست
غرض ز وسعت میدان لامکان، شان است
وگرنه غیر دل تنگ جلوه گاهش نیست
حضور خاطر دیوانه مشربان وحشی است
من و سراسر دشتی که یک گیاهش نیست
ز انفعال رسیدم به این بارگاه قبول
خوش آن گنه که به جز شرم عذر خواهش نیست
حنای عقده گشایی به ناخنی بسته است
که غیر سینه مجروح دستگاهش نیست
به روی بستر گل خواب می کند مرغی
که شب به غیر پر و بال خود پناهش نیست
منم که خانه به دوش توکلم ورنه
کدام قطره که در بحر، خانه خواهش نیست؟
اگر چه گل دگری می زند به دستارش
چه فتنه هاست که در نرگس سیاهش نیست
ز هر دلی که سفر می کند غبار ملال
به غیر سینه صائب قرارگاهش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأملات عمیق عاشقانه و روحی شاعر درباره عشق، درد فراق و جستجوی معشوق میپردازد. شاعر میگوید که هر کسی که به معشوق خود نرسد، در حقیقت به درگاه عشق راهی ندارد. او با اشاره به دل رنجور و آه سرد، تأکید میکند که کسی که احساس عمیق ندارد، به جایی نمیرسد. همچنین بیان میکند که در این میدان بیکرانه، تنها دلهای خالی از غم و تنگاندیشی میتوانند جلوهگری کنند.
شاعر به وضعیت دیوانهای که دلش به عشق میتپد اشاره میکند و با اشاره به گناهانش، ابراز میکند که تنها شرم وجود دارد و چیزی دیگری به جز آن نمیتواند عذر او باشد. او در اوج انفعال به درگاه عشق رسیده و نشان میدهد که هیچ چیز جز درد و جستجوی معشوق برایش ارزش ندارد.
در کل، شعر داستانی از دردی عمیق و جستجوی عشق واقعی را به تصویر میکشد که تنها در دلهای پرمهر یافت میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عمق دل و وجودش نرسیده و عشق واقعی را درک نکرده باشد، نمیتواند به مقام و جایگاه نزدیک به حق برسد.
هوش مصنوعی: اگر دل کسی احساس غم و اندوه نداشته باشد، مانند بادبان کشتیای است که به خاطر سرما و درد نمیتواند به مقصدی برسد. در واقع، بدون وجود احساسات عمیق و واقعی، انسان نمیتواند به جایی در زندگی خود دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: هدف از وسعت میدان بیمکانی، مقام و منزلت است و اگر نه، هیچچیز دیگری نمیتواند در برابر دل تنگش نمایان شود.
هوش مصنوعی: حضور و یاد دیوانهای مست و شیدا، به مانند یک جاودانه وحشی است که در یک دشت وسیع، حتی یک گیاه هم یافت نمیشود.
هوش مصنوعی: به خاطر بیعملی و کمکاریام به این مقام پذیرش رسیدم. خوش به حالم که تنها چیزی که از گناهم حس میکنم شرم و نیازمندی به عذرخواهی است.
هوش مصنوعی: حنای گشایش دلها به ناخنی تعلق دارد که تنها بر سینهی زخمی این دستگاه اثر دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای بر روی بستر گل میخوابد، در حالی که شب را بدون پر و بال خودش سپری کرده و جایی برای پناه ندارد.
هوش مصنوعی: من هستم که همیشه در حال سفر و جستجو هستم، در حالی که هیچ قطرهای در دریا نیست که بتواند خانهای برای خود پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است شخصی دیگر در زندگی او به چشم ببیند و او را به خود مشغول کند، اما در واقع فتنهها و مشکلاتی که در دل و چشمان او وجود دارد، بسیار بیشتر از آن است که در ظاهر مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: هر دلی که از جایی جدا میشود و در سفر است، غم و اندوه به آن میچسبد و جایی جز قلب صائب برای سکونت این غم وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.