بی طراوت نشود سرو جوانی که تراست
در شکر خواب بهارست خزانی که تراست
برنیاید به زبان با تو کس از خوش سخنان
می کند قطع سخن تیغ زبانی که تراست
گل چسان چهره شود با تو، که یاقوت بود
سنگداغ از رخ چون لاله ستانی که تراست
چین ز ابروی گرهگیر تو خط هم نگشود
کار شمشیر کند موی میانی که تراست
ادب عشق مگر مانع جرأت گردد
ورنه پر بوسه فریب است دهانی که تراست
تشنه فکر تو صائب جگری نیست که نیست
تا به جوی که رود آب روانی که تراست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی طراوت نشود سرو جوانی که تراست
در شکر خواب بهارست خزانی که تراست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.