گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

سوسن داری شکفته برمه روشن

بر مه روشن شکفته داری سوسن

ماهی گر ماه درقه دارد و شمشیر

سروی گر سرو درع پوشد و جوشن

سوزن سیمین شده ست و سوزن زرین

[...]

ناصرخسرو

دیر بماندم در این سرای کهن من

تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن

خسته ازانم که شست سال فزون است

تا به شبانروزها همی بروم من

ای به شبان خفته ظن مبر که بیاسود

[...]

خواجوی کرمانی

سرو قبا پوش من قباش بگردان

ای شده اسرار غیب پیش تو روشن

باز ز سیصد بگیر شست و نگه دار

تا شودت نام آن نگار معین

آشفتهٔ شیرازی

نیمه شب ای برق آه من شرری زن

شعله ببالا و پست و خشک و تری زن

از تو چو پروانه شمع چهره نهان کرد

جهد کن و خویش را تو بر شرری زن

تا بکی ایجان به بند جسم اسیری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه