بخش ۹۷ - نسیمی شیرازی طابَ ثَراهُ
نام آن جناب سید عمادالدّین. از سادات رفیع الدرّجات شیراز و از محققین زمان خود ممتاز. ارادت به جناب سید شاه فضل متخلص به نعیمی داشته و در سنهٔ ۸۳۷ منصور وار پا بردار شهادت گذاشته. بعضی گویند در حلب شهید شد و بعضی مرقدش را در خارج زرقان شیراز میدانند دیوانش دیده شد، سه هزار بیت متجاوز است. از اوست:
مِنْغزلیّات
کشتهٔ لعل لبت کی کند اندیشه ز مرگ
کزدم روح قدس زنده به جان دگراست
چه نکته بود که ناگه ز غیب پیداشد
که هر که واقف آن نکته گشت شیدا شد
چه مجلس است و چه بزم اینکه ازمی توحید
محیط قطره شد آنجا و قطره دریا شد
کی تواند شدن از سرّ اناالحق واقف
هرکه او را غم آنست که بردار کنند
دردمندان ز تو هر لحظه دلی میطلبند
تا به درد و غم عشق تو گرفتار کنند
ای خستهای که بی خبر از درد دوستی
بی درد خود بگو که ترا چون دوا کنند
حق بین نظری باید تا روی مرا بیند
چشمی که بودخودبین کی نورخدا بیند
از مشرق دیدارش آن را که بود دیده
انوار تجلی را پیوسته چو ما بیند
ای چشم نسیمی را از روی تو بینایی
آن را که تو منظوری غیر از تو که را بیند
من گنج لامکانم اندر مکان نگنجم
برتر ز جسم و جانم درجسم و جان نگنجم
وهم و خیال انسان رو سوی من ندارد
در وهم از آن نیابم در عقل از آن نگنجم
از رهِ خویش پرستی قدمی بیرون نه
قطع این منزل و ره جز به چنین گام مکن
گر کنی قبلهٔ جان روی نگاری باری
ور رود عمر به سر در غم یاری باری
زلف او محشر جانهاست دلاسعیی کن
که در آن حلقه درآیی بشماری باری
رباعیّات
در دایرهٔ وجود موجود علی است
وندر دو جهان مقصد و مقصود علی است
گر خانهٔ اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علی است
من مظهر نطق و نطق حق ذات من است
وندر دو جهان صدای اصوات من است
از صبح ازل هر آنچه تا شام ابد
آید به وجود و هست ذرات من است
خواهی که شوی کسی ز هستی کم کن
ناخورده شراب وصل مستی کم کن
با زلفِ بتان درازدستی کم کن
بت را چه گنه تو بت پرستی کم کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سید عمادالدین، از سادات رفیعالدرجات شیراز و محقق زمان خود، در سال ۸۳۷ هجری به شهادت رسید. برخی منابع محلی او را در حلب شهید دانستهاند و برخی دیگر مرقدش را در زرقان شیراز میدانند. آثارش شامل دیوانی با بیش از سه هزار بیت شعر است. اشعار او شامل مضامینی چون عشق، معرفت و وحدت وجود است، و او دربارهٔ حقیقت و عشق الهی به بیان نکاتی عمیق پرداخته است. در رباعیاتش نیز به مقام علی و حقیقت خلقت اشاره کرده و به اهمیت عشق و تعلقات انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: سید عمادالدین، از سادات بلندمرتبه شیراز و از محققان برجسته زمان خود بود. او به جناب سید شاه فضل، معروف به نعیمی، ارادت داشت و در سال ۸۳۷ هجری قمری به شهادت رسید. عدهای میگویند که او در حلب جان باخت و عدهای دیگر مرقدش را در خارج از زرقان شیراز میدانند. آثارش شامل دیوان شعری با بیش از سه هزار بیت است.
هوش مصنوعی: محبوب تو که لبهایش مانند لعل است، هرگز به مرگ فکر نمیکند، زیرا روح قدس در جان دیگری زنده است.
هوش مصنوعی: یک نکتهای وجود داشت که ناگهان از عالم غیب نمایان شد و هر کسی که به آن نکته آگاهی پیدا کرد، شیدا و مجذوب آن شد.
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به محفل یا جشن خاصی دارد که در آن، وجود خداوند بهگونهای تجلی یافته است که حتی کمترین موجودات نیز به عظمت دریا تبدیل میشوند. در واقع، این مکان به قدری مقدس و باشکوه است که اندکی از وجود الهی در آن، تحولی شگرف ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند از راز "أنا الحق" باخبر شود، مگر آنکه غم و نگرانیاش این باشد که او را از این مرتبه پایین بیاورند.
هوش مصنوعی: کسانی که در رنج و درد هستند، هر لحظه از تو میخواهند که دلی به آنها ببخشی تا بتوانند با درد و غم عشق تو آشنا شوند و تجربه کنند.
هوش مصنوعی: ای عزیز خستهای که از دردهای دوستی بیخبر هستی، به من بگو که چگونه میتوانند تو را مانند دارو درمان کنند.
هوش مصنوعی: برای اینکه کسی بتواند حقیقت را ببیند و به من نگاهی کند، باید دیدی خالص و آزاد از خودخواهی داشته باشد، چرا که فرد خودبین نمیتواند نور خدا را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: هر که در شرق، دیدار او را دارد، همواره به نوری که از تجلیاش میتابد، مانند ما نگاه میکند.
هوش مصنوعی: ای چشم، نسیمی را از چهره تو میبیند، اما آنکه تو در نظر داری، جز خودت کسی را نمیتواند ببیند.
هوش مصنوعی: من یک گنجینهای هستم که نمیتوانم در هیچ مکانی محدود شوم. وجود من فراتر از جسم و جان است و نمیتوانم در آنها جای بگیرم.
هوش مصنوعی: تصور و اندیشه انسان نمیتواند به سوی من بیاید؛ در خیال نمیتوانم آن را بیابم و در عقل نیز نمیتوانم آن را جا دهم.
هوش مصنوعی: اگر به خودخواهی و خودپرستی خود توجه کنی، هیچگاه از مسیر خود فراتر نرو. برای حرکت در این مسیر و رسیدن به مقصد، فقط با چنین گامی میتوان قدم برداشت.
هوش مصنوعی: اگر به چهرهٔ محبوب جانم توجه کنی، حتی اگر عمرم به سر برسد و غم یاری را تحمل کنم، باز هم ارزش دارد.
هوش مصنوعی: زلف او مانند محشر و چنگالی است که جانها را به خود میکشد. سعی کن با دلربایی در آن حلقه وارد شوی و بار دیگر شمارش کنی.
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، فقط وجود علی قرار دارد و در همهٔ عالم، هدف و آرزو فقط علی است.
هوش مصنوعی: اگر خانهٔ باور و اعتقادم ویران نمیشد، من بهروشنی میگفتم که معبدم علی است.
هوش مصنوعی: من نماد گفتار هستم و سخن حق در وجود من نهفته است، و در تمامی دنیاها، صدا و پژواک من به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از آغاز آفرینش تا پایان جهان، هر چه به وجود میآید و در هستی وجود دارد، جزیی از وجود من است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از وجود خود کم کنی و به مرتبهای والا برسی، از نوشیدن شراب وصل و حالت مستی پرهیز کن.
هوش مصنوعی: با زیبایی و مناسبات عاشقانه، از بند عشق و وابستگی رها شو؛ چرا که در پرستش معشوق، خود را محدود نکن و از عشق به او کم نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.