رضاقلی خان هدایت
»
تذکرهٔ ریاض العارفین
»
روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
»
بخش ۱۵ - ادایی یزدی عَلَیْهِ الرَّحمةُ
از وارستگانِ قلمرو وجود و نظارگیان جمال شهود. فاضلی آزاده و حکیمی افتاده. پیوسته صایم با ذکر دایم به طاعات شرعیه قایم. به نان جوین ساخته. دل از ماسوی پرداخته. صاحب غرضانش متهم کردند و به کفر و زندقهاش نسبت دادند. وی به مضمون لاتُلْقُوا بِأَیْدِیْکُمْإلَی التَّهْلُکَةِ به هندوستان رفت. در بندر سورت توقف نمود. گویند روزی گفت که از جهان سیر و از زندگی خود دلگیر شدهام و به فاصلهٔ یک دو روز بی مرضی به رحمت حق پیوست و از دست طعن خلق رست. از اوست:
ز مرده کودکِ بیدل چنان نمیترسد
که من ز دیدن این زندگان هراسانم
٭٭٭
هر که آمد نظری کرد و خریدار نشد
گویی آیینهٔ آویخته در بازارم
رباعی
این عمر به باد نوبهاران ماند
وین عیش به سیل کوهساران ماند
زنهار چنان بزی که بعد از مردن
انگشت گزیدنی به یاران ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره شخصی با ویژگیهای معنوی و روحانی به نام فاضلی آزاده و حکیم است که به زندگی عادی خود علاقهای ندارد و به لحاظ روحی از دنیا سیر شده است. او از طعنه و اتهام دیگران به کفر و زندقه رنج میبرد و پس از مدتی به هند سفر میکند. در آنجا به بندر سور میرسد و در کمال آرامش و بدون بیماری از دنیا میرود. شاعر در این متن به احساس ترس از زندگی و دنیا اشاره کرده و به موقتی بودن زندگی انسانها اشاره کرده و توصیه میکند که باید طوری زندگی کنیم که پس از مرگ پشیمان نشویم.
بهطور کلی، متن به تأمل در معنای زندگی، مرگ و رابطه انسان با دنیا میپردازد.
هوش مصنوعی: این متن به شخصیتی اشاره دارد که از دنیای مادی رها شده و در جستجوی کمال و زیباییهای معنوی است. او فردی آزاداندیش و حکیم است که با روزهداری و یاد خدا همواره در حال عبادت و خدمت به اصول شرعیه است. او زندگی سادهای دارد و از لذتهای دنیوی فاصله گرفته است. برخی افراد او را متهم به کفر کردهاند، اما او با آگاهی به انتخابهای خود از خطرات فاصله میگیرد و برای آرامش به هندوستان سفر میکند. در بندر سورت، او از ناامیدی از زندگیاش و سرخوردگی نسبت به دنیای پیرامونش سخن میگوید و در نهایت بدون بیماری به رحمت حق میپیوندد و از آزار و تحقیر دیگران رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: من از دیدن این افراد زنده به شدت میترسم، در حالی که حتی کودک بیدل، از مردن نمیترسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به من نگاه کرد و تمایلی به خریدن نداشت، انگار من فقط یک آیینهام که در بازار آویزان شده.
هوش مصنوعی: این عمر ما مثل بهارها به هدر رفت و این لذتها مانند سیلهایی که از کوهها میگذرد، بیفایده و زودگذر باقی ماند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که به گونهای زندگی کنی که پس از مرگ، یاد تو و خاطراتت در دل دوستان باقی بماند و آنها دلتنگی کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.