رضاقلی خان هدایت
»
تذکرهٔ ریاض العارفین
»
روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
»
بخش ۴۳ - جمالی دهلوی
از اکابر شاه جهان آباد و از وارستگان آن دیار فرح بنیاد. به معارف ذات حقانی و محامد صفات انسانی موصوف و معروف بوده و از اسباب دنیوی به لنگی و پوست تختی قناعت نموده. به شیخ بهاءالدین کنبو که شیخی صاحب حال و او را خال بوده، ارادت داشته و مدتی لوای سیاحت ایران افراشته. در هرات با مولوی جامی ملاقات نموده و بعد از لطایف، صحبت یکدیگر را دریافتند. غرض، صاحب خیالات متین و احوالات گزین بوده. از اشعار آن جناب است:
عشق را طی لسانی است که صد ساله سخن
یار با یار به یک چشم زدن میگوید
مِنْاشعاره
ما را ز خاک کویت پیراهنی است برتن
آن هم ز آب دیده، صد چاک تا به دامن
٭٭٭
ویرانه دلم را گنجی است یاد رویت
در وی خیال زلفت چون مار کرده مسکن
٭٭٭
دو گزک بوریا و پوستکی
دلکی پر ز درد و دوستکی
٭٭٭
این قدر بس بود جمالی را
عاشق رند لاابالی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.