گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

اسم آن جناب شاه فضل و از سادات صحیح النسب بوده. علوم صوری و معنوی را جمع نموده و جاودان کبیر و جاودان صغیر از تصانیف مرموزهٔ اوست و در علوم عربیه و علم جفر و علم حروف و اسما و حکمت متبحر بوده و جناب سید نسیمی شیرازی را تربیت نموده. کرامات و خوارق عاداتش موفور است و معاصر شاهرخ میرزا و امیر تیمور. عارفی ذی جاه و محققی آگاه بودی و پیوسته کشف استار نمودی. میران شاه او را از شیروان احضار نمود و به فتوای جهلای علمای عصر در سنهٔ ۷۹۶ شهادت یافت و از اوست:

وجودم زمانی که پیدا نبود

بجز مظهر حق تعالی نبود

به مصر وجود آن زمان آمدم

که با یوسفِ جان زلیخا نبود

فرشته مرا سجده آن روز کرد

که با آدم ای خواجه حوا نبود

من آن دم دم از زندگی می‌زدم

که در نفس مریم مسیحا نبود

سخن گفت موسیِ ما با خدا

زمانی که گوینده پیدا نبود

چرا دیده‌ام نقش اشیا در او

چو در ذات اونقش اشیا نبود

خدا را از آن می‌پرستد خدا

که علم پرستیدن از ما نبود

و له ایضاً

نور رخت افتاد شبی در دل منصور

فریاد اناالحق ز سموات برآمد

در صومعه تا زمزمهٔ عشق تو افتاد

صوفی چو من از توبه و طامات برآمد

٭٭٭

چنان نهفته‌ام اسرار عشقت اندر دل

که ازدلم به زبانم نمی‌رسد آواز

٭٭٭

خورشید ازل بتافت از روزن تن

تا چهرهٔ خود ببیند اندر روزن

گوید که چو روزن ز میان برخیزد

من باشم و من باشم و من باشم و من