بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ السید المظلوم الامیر المختوم. جدش از سادات مدینهٔ طیبه بوده. به عزم زیات مشهد مقدس رضوی به خراسان توجه نمود. در نیشابور متأهل گردید. سید در آنجا متولد و به نیشابوری مشتهر شد. پس از تکمیل علوم و تحصیل رسوم به خدمت جناب امیر شاه قاسم الانوار تبریزی رسید و در خدمت آن جناب به مقامات بلند و حالات ارجمند وصول یافت. اهل خراسان به خدمتش اعتقاد و اعتماد تمام داشتند و نقش اخلاص و ارادت وی بر لوحهٔ خاطر مینگاشتند. وی را با امیر غیاث الدین علی ترخان تعلقی ظاهر گردید و رسالهٔ محبت نامه به جهت وی در سلک انتظام و اختتام کشید. بالاخره صاحب غرضانِ زمان، جناب سید را تکفیر نموده حسب الامر شاهرخ بن تیمور اذیت و آزار موفورش رسانیدند و بعد ازمحبوسیهای بسیار از حبس رهانیدند و اخراج بلد کردند و روغن گداخته بر فرقش ریختند و روشنی آن شمع را به کثرت روغن خاموش کردند. آن جناب در سنهٔ ۸۳۰ وفات یافت و به جنت شتافت. شاه قاسم انوار مرثیهای در فوت وی فرمود. غرض، از اعاظم اصفیا و عرفاست. تیمّناً و تبرّکاً بعضی از اشعارش نوشته شد:
قَصیدةٌ فی الحَقائِق و المَعارفِ الحَقّانیّةِ و المَقاصِدِ العِرْفانیَّةِ
وجودازعشق شد پیدا، زهی عشق جهان آرا
بدان،این رمز را پنهان مگوباهیچ کس عمدا
زعقل و نفس عشق آمد که اوحدوسط دارد
برو ختم ولادت شد که در ترکیب بد مبدا
وجود عقل والا تابش نور هویت دان
ظور نفس از عقل است گویم با تو ای دانا
الف از نقطه پیدا شد درودانا و بینا شد
به هر اسمی مسما شد به حکم عَلَّمَ الاَسْماء
هِویّت نقطهٔ اصل است و نقطه بی عدد آمد
عدد نبود هویت را که بد عین همه اشیا
الف شد مبدء فطرت که شکلش مستقیم آمد
سهنقطهدرالفعقل است و نفس و روح ای مولا
قلمعقل است و کاتب روح و نفست چون مداداو
بیان اسم و فعل و حرف روشن گشت زین معنا
پس آنگه عالم تألیف و ترکیب است پیوسته
مرکب همچو امواج ومفرد هست چون دریا
همه چون عاشق و معشوق،رودرروی یکدیگر
یکی فانی، یکی باقی، یکی اعلا، یکی ادنا
همه چون نقطهٔ پرگار، گردِ خویشتن گردان
به کار خود شده مشغول و در خود گشته ناپیدا
حقیقت در همه ساری به سان آب در بستان
شده هر یک به ذات خویشتن یکتای بی همتا
همه یک نقطه دان ای دل که دارد در همه منزل
گهی لیلی گهی مجنون گهی وامق گهی عذرا
اگر اصل همه اشیا یکی نبود تأمّل کن
به کل خویش کی بودی معاد جملهٔ اجزا
معاد ذرهای آن ذرهٔ دیگر که غالب شد
برین ترتیب میدان و برو تا علت اولی
ولایت هم نبوت را معاد و بازگشت آمد
ولایت را الوهیت همیشه مرجع و ملجا
مدار نقطهٔ وحدت چه باشد هستی مطلق
رجوع کل بدو باشد اگر امروز اگر فردا
معاد کل دو قسم آمد یکی نازل یکی عالی
یکی منزل طبیعت دان ودیگر گوهر والا
رجوعارواح قدسی را به روح خاتم است ای دل
درین معنی تأمل کن که این بد مقصد اقصا
مثال نقطهٔ وحدت نه او را اول و آخر
برون ازفهم عقل وبرتر است ازوهم واستقصا
همه اعداد ازوپیدا و او را خود عدد نبود
نگنجد هیچ موجودی مقام قُرْب اَوْاَدنی
چو قطره سوی بحر آمد بلاشک عین دریا شد
اناالحق گوید آن قطره تو بشنو این سخن از ما
اگر خواهی که بشناسی معاد خویشتن اکنون
نگه کن در درون دل چه دارد در دلت مأوا
اگر دردل خداداری نگردی زو جدا هرگز
وگر در دل هواداری به دوزخ میروی حقا
مشو غافل ز حال خود مآل خویش را بنگر
چنان مستغرق خود شو که ایمن گردی از غوغا
به دانش گر شوی زنده بمانی جاودان ای دل
معاد روح این باشد به نزد مردم دانا
چه باشد دانش ای دانا، سجود جزو مرکل را
کمال سالک آن باشد که با کامل شودیکتا
به هر وقتی چو عالم را معادی باشد ای کامل
اگر نشناختی او را چو کافر میری وترسا
بحمدِاللّه که این ساعت برآمد سکّهٔ دولت
به نام قاسم الانوار آمَنا و صَدَّقنا
مِنْغزلیّاتِهِ نَوَّرَ اللّهُ مَضْجَعَهُ
به هر صورتی گر تو خود را نمودی
مکرر نگردد مسمی ز اسما
٭٭٭
هرکس که شود عاشق هر چیز همان است
زآنجا که بیامد برود باز بدان جا
٭٭٭
آن را که در این راه شعوری و شروعی است
در هر نفس ای دوست عروجی و رجوعی است
٭٭٭
حسن عالم گیر او از بهر اظهارِ کمال
مینماید در هزاران آینه اما یکی است
٭٭٭
ذاتست در خفا و صفات است در ظهور
بوده است در اصول و فروع است درنمود
٭٭٭
اهل قیاس گم شده در نشاءِ حواس
جانهای عارفان خدا همچو در شهود
٭٭٭
تا نداند هیچ مفلس سِرّ قلاشانِ عشق
مفتی معنی سوادالوجه را روپوش کرد
٭٭٭
در رهِ مردان حق نفی است کفراثبات شرک
دم مزن اینجا که حیرت عقل را مدهوش کرد
٭٭٭
ماییم و آستان خرابات و جام می
مقبول عشق گشته و مردود خاص و عام
٭٭٭
میرود هرکس به رسمی در طریق عشقِ دوست
راهِ ما آمد فنا و نامرادی زاد راه
آن دل که شد از هر دو جهان فارغ و آزاد
بشنید مگر از شکنِ زلف تو بویی
٭٭٭
ممتنع چیست هستی ناقص
واجب الذات کاملِ مطلق
جمع حق است و تفرقه باطل
جمع از تفرقه است با رونق
ور به عین الیقین نگاه کنی
جمع یابی همیشه باطل و حق
رباعی
کس را چه خبر ز شهرت و شاهی ما
بگرفت جهان جمله شهنشاهی ما
از معنی کون چونکه آگاه شدیم
شد جمله جهان صورتِ آگاهی ما
٭٭٭
در دایرهٔ وجود، موجود یکی است
در کعبه و در کنشت مقصود یکی است
بر صفحهٔ کاینات خطی است مبین
کای سالک ره! عابد و معبود یکی است
٭٭٭
آن کس که جز او نیست به عالم موجود
قیوم وجود است و هم او اصل وجود
در هر اسمی اگرچه خود را بنمود
از اسم کجا شود مسمی معدود
٭٭٭
موجودِ حقیقی بجز انسان نبود
بر هر فهمی این سخن آسان نبود
یک جرعه ازین شراب نابت ندهند
تا خلق و خدا پیش تو یک سان نبود
٭٭٭
تا ظن نبری که من به خود موجودم
یا این ره خونخوار به خود پیمودم
این بود و نبود من ز بود او بود
من خود کیم و کجا بدم کی بودم
٭٭٭
خواهی که ز اصلِ کار آگاه شوی
بر تختِ حیاتِ جاودان شاه شوی
در راه طلب بندهٔ درویشان باش
تا در دو جهان قبولِ اللّه شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره یک شخصیت مذهبی به نام «سید مظلوم امیر مختوم» است که از سادات مدینه طیبه به شمار میرود. او برای زیارت مشهد مقدس به خراسان آمده و در نیشابور متأهل و مشهور شده است. سید بعد از تحصیل علوم در خدمت «امیر شاه قاسم الانوار» قرار میگیرد و به مقامهای بالایی میرسد. اما در نهایت به خاطر نفرت برخی از بزرگان زمانش، به تکفیر و آزار و اذیت دچار میشود و حتی به زندان میافتد. او در سنه 830 وفات مییابد و در این زمینه مرثیهای از شاه قاسم انوار وجود دارد.
متن بخشی از اشعار و تفکرات عرفانی وی را نیز شامل میشود که به عشق، وجود و حقیقت پرداخته است. او به وحدت وجود تأکید دارد و بر این باور است که همه چیز از یک اصل واحد ناشی میشود. اشعار او به مسائلی مانند عشق، علم و حقیقت وجود اشاره دارد و بر روح و معاد تأمل میکند. در نهایت، او به شناخت خویشتن و ارتباط با خدا اشاره دارد.
هوش مصنوعی: او شخصی بزرگوار و مظلوم است که از سادات مدینه منوره به شمار میآید. به منظور زیارت مشهد مقدس امام رضا (ع) به خراسان سفر کرد و در نیشابور ازدواج کرد. او در این شهر به دنیا آمد و به عنوان نیشابوری شناخته شد. پس از تکمیل تحصیلات و کسب دانش، به خدمت جناب امیر شاه قاسم الانوار تبریزی رسید و در سایه آن بزرگوار به درجات عالی و مقامهای ارجمند دست یافت. مردم خراسان به او ایمان و اعتماد کامل داشتند و ارادت و اخلاص او در دلهایشان ثبت شده بود. او ارتباطی با امیر غیاث الدین علی ترخان پیدا کرد و نامهای در ابراز محبت برای او نوشت. در نهایت، برخی از بدخواهان زمان او را تکفیر کردند و به دستور شاهرخ بن تیمور مورد آزار و اذیت قرار گرفت. پس از تحمل زندانهای بسیار، او را آزاد کردند و از سرزمینش بیرون راندند و روغن داغ بر سرش ریختند تا نور وجودش را خاموش کنند. او در سال ۸۳۰ هجری قمری از دنیا رفت و به آشتی با خدا شتافت. شاه قاسم انوار در مرگ او مرثیهای سرود. او از بزرگان عرفان و اهل تصوف بود و به یاد او، برخی اشعارش به عنوان تبرک نوشته شد.
هوش مصنوعی: وجود از عشق جلوهگر شد و زیباییهای جهان بهواسطه عشق نمایان گردید. این راز را هیچگاه عمدی با کسی در میان نگذار.
هوش مصنوعی: عشق از عقل و نفس نشأت میگیرد و نشاندهندهی کمال و وحدت وجود است. در این حالت، به پایان روند تولد میرسد و در ترکیبهای نادرست، به نقطهی آغاز میرسد.
هوش مصنوعی: وجود عقل بزرگ و والا، مانند نور هویتی است که از عقل به وجود میآید. میخواهم با تو سخن بگویم، ای عالم و دانا.
هوش مصنوعی: الف از یک نقطه شروع به ظهور کرد و با دانایی و بینش، به هر نامی که بود، شناخته شد، به حکم اینکه علم اسامی به او داده شد.
هوش مصنوعی: هویت مانند نقطهای است که همه چیز از آنجا شروع میشود و این نقطه، خود هیچ عددی ندارد؛ چراکه هویت، چیزی فراتر از عدد و شمارش است و در حقیقت، بنیاد همه موجودات را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: الف، که مبدأ فطرت است، بهگونهای است که شکلش بهطور مستقیم ظاهر میشود. عقل، نفس و روح سه نقطه در این الف هستند، ای مولا.
هوش مصنوعی: قلم نماینده عقل است و روح و نفس تو مانند مدادی عمل میکنند که با آن، نام و کارها را بیان میکنی. این معنا باعث میشود که افکار و اعمالت واضح و روشن شوند.
هوش مصنوعی: عالم دائماً در حال شکلگیری و ترکیب است، مانند امواج دریا که همیشه متحرکاند، اما در عین حال میتوان آن را به عنوان یک واحد واحد نیز در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: همه انسانها مانند عاشق و معشوق در مقابل یکدیگر قرار دارند؛ یکی از آنها از بین میرود و دیگری باقی میماند؛ یکی در مرتبه والایی است و دیگری در مرتبه پایینتر.
هوش مصنوعی: همه مانند نقاطی در دور یک پرگار هستند که در حال چرخش به دور خود مشغولاند و در خود فرو رفته و از دید پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: حقیقت در همه جا جاری است، مانند آبی که در باغ باغچهها وجود دارد. هر چیزی به صورت خاص و منحصر به فرد وجود خود را حفظ کرده است.
هوش مصنوعی: دل عزیزم، همه چیز در دنیا به یک نقطه ختم میشود. در هر مقامی ممکن است صورتهای مختلفی به خود بگیرد؛ گاهی لیلی است، گاهی مجنون، گاهی وامق و گاهی عذرا.
هوش مصنوعی: اگر همهٔ موجودات از یک اصل و منبع تشکیل نشده بودند، به خود فکر کن که تو چگونه میتوانستی وجود داشته باشی، در حالی که همهٔ اجزا به هم پیوستهاند.
هوش مصنوعی: هر ذرهای در معاد، به نوعی به ذرهٔ دیگر وابسته است که بر این نظم فائق آمده است. پس به این ترتیب، به دنبال علت اصلی آن برو.
هوش مصنوعی: ولایت، مانند نبوت، دارای یک بازگشت و هدف نهایی است و در واقع، ولایت به نوعی به الوهیت و ذات خداوند باز میگردد که همیشه پناهگاه و مرجع مطمئنی است.
هوش مصنوعی: نقطهٔ اصلی که همه چیز حول آن میچرخد چیست؟ وجود مطلق است و همه چیز باید به آن بازگردد، چه امروز، چه فردا.
هوش مصنوعی: معاد به دو صورت وجود دارد: یکی به صورت پایینتر و دیگری به شکل بالاتر. یکی مربوط به محل زندگی دنیایی است که به طبیعت وابسته است، و دیگری به ذات ارزشمند و والایی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای دل، به راستی توجه کن که تمام ارواح مقدس به روح نهایی در ارتباط هستند و این نکتهای عمیق و مهم است که باید به آن اندیشید، چرا که این هدف، بسیار دور و دشوار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که او مانند نقطهای است که وحدت را نشان میدهد و از نظر عقل، نه آغاز و نه پایانی دارد. این فرد فراتر از درک و تفکر معمول انسانها قرار دارد و به نوعی از حدود فهم آنها خارج است.
هوش مصنوعی: تمام اعداد از او به وجود میآیند و او خود عددی نیست. هیچ موجودی نمیتواند به مقام نزدیکتر به او برسد.
هوش مصنوعی: وقتی که یک قطره به دریا میپیوندد، قطعا به طبیعت دریا تبدیل میشود. آن قطره میگوید: «من حقیقت را شناختم» و تو نیز این سخن را از ما گوش کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حقیقت زندگی و سرنوشت خود را بشناسی، به درون دلت توجه کن و ببین که چه احساسات و افکاری در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو محبت خدا باشد، هیچگاه از آن جدا نخواهی شد؛ اما اگر به عشق دنیا دل ببندی، به عذاب و گمراهی گرفتار خواهی شد.
هوش مصنوعی: به خودت غفلت نکن و به سرنوشتت توجه کن. آنقدر در خود غرق شو که از هیاهو و شلوغی دنیا احساس امنیت کنی.
هوش مصنوعی: اگر به علم و دانش رو بیاوری، تا ابد به حیات ادامه خواهی داد. ای دل، این روح معاد است و نزد افراد با دانش چنین است.
هوش مصنوعی: چه چیزی است دانش، ای عاقل! به جز اینکه سجده کردن جزئی از حقیقت است؛ کمال سالکی به آن است که به وسیلهی رسیدن به کمال، به یکتایی برسد.
هوش مصنوعی: هر زمان که در وجود عالمان نشانهای از حقیقت و راه را پیدا کنی، ای فرد کامل، اگر او را نشناسی، مانند کافر و ترسویی خواهی بود.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که این لحظه، زمان برآمدن حکومت قاسمالانوار فرارسیده است و ما به این واقعیت ایمان داریم و آن را تصدیق میکنیم.
هوش مصنوعی: هر اندازه که تو خودت را نشان دهی، نامها و عناوین تکرار نخواهند شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق چیزی شود، همانجا که عشق را مییابد، باید بدانجا برگردد.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی در مسیر رشد و آگاهی قرار دارد، هر لحظهای که میگذرد برای او فرصتی برای ترقی و بازگشت به خودِ واقعیاش است.
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال او که در جهان پراکنده است، در هزاران آینه به نمایش درمیآید، اما در حقیقت او فقط یک وجود است.
هوش مصنوعی: خداوند وجودی است که در باطن و حقیقت خود پنهان است و صفات او در عالم آشکار و نمایان است. او در مسائل بنیادی و جزئیات زندگی ما حضور دارد و جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: شما بر اساس اطلاعاتی که تا مهرماه 2023 جمعآوری شده، آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: افراد تحلیلگر و مقایسهکننده، در دنیای محسوس و مادی گم شدهاند، اما روحهای آگاه و عارف به خداوند به گونهای درک و شهود عمیقی از حقیقت دارند.
هوش مصنوعی: تنها بر این نکته تأکید شده که هیچکس از عشق و رازهای آن باخبر نشود، به همین خاطر، کسی که در این مسیر تجربهای ندارد، از همان ابتدا سعی میکند که موضوعاتی را از دیگران پنهان کند و به این ترتیب، معنای عمیق و واقعی عشق را از دید مردم دور نگه دارد.
هوش مصنوعی: در مسیر افرادی که به حق ایمان دارند، انکار و نفی وجود دارد و بحث درباره کفر و شرک جایی ندارد. اینجا مکانی است که عقل از شگفتی و حیرت سرگردان میشود و نمیتواند به درستی بیندیشد.
هوش مصنوعی: ما در کنار دروازهی میخانهای هستیم که مشروبش برای عشق پذیرفته شده است، در حالی که محبوبیت آن در نظر مردم عادی و خاص متفاوت است.
هوش مصنوعی: شما بر روی دادههایی تا سپتامبر 2023 آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: هر کسی به شیوهای به سمت عشق دوست میرود، اما راه ما منجر به فنا و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: دل کسی که از تمام دنیا رها و آزاد شده، تنها از بوی زلف تو نمیتواند جدا شود.
هوش مصنوعی: ناچیز چیست که وجودی ندارد، در حالی که واجب الوجودی وجود دارد که کامل و مطلق است.
هوش مصنوعی: همه چیز در جمع و اتحاد به حقیقت و راستین بودن نزدیکتر است، در حالی که پراکندگی و تفرقه به دروغ و باطل منجر میشود. موفقیت و شکوفایی از اتحاد و همدلی نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر با دقت و یقین به واقعیتها نگاه کنی، خواهی دید که همیشه حق و باطل در کنار هم وجود دارند.
هوش مصنوعی: هیچکس از مقام و عظمت ما خبر ندارد؛ زیرا تمام جهان تحت سلطه و فرمانروایی ماست.
هوش مصنوعی: وقتی به عمق وجود و حقیقت هستی پی بردیم، تمام جهان برای ما به شکل آگاهی و دانش نمایان شد.
هوش مصنوعی: در دایرهٔ وجود، همهٔ موجودات در اصل یکی هستند؛ چه در خانهٔ کعبه و چه در معبد کنشت، هدف و مقصود نهایی یکی است.
هوش مصنوعی: در عالم وجود نشانهای روشن وجود دارد که ای رهجو! پرستنده و پرستیده در واقع یکی هستند.
هوش مصنوعی: شخصی جز او در دنیا وجود ندارد که نگهدار و پایندهنگهدار وجود باشد و او خود نیز منبع و منشاء وجود است.
هوش مصنوعی: هر نامی که وجود پیدا کند، نمیتواند خود را به طور کامل نشان دهد؛ چرا که آنچه که نام گرفته، محدود و مشخص است و نمیتواند بینهایت یا نامتناهی باشد.
هوش مصنوعی: تنها موجود واقعی و حقیقی در جهان، انسان است و درک این مسئله برای هر کسی به این سادگیها هم نیست.
هوش مصنوعی: یک جرعه از این شراب ناب به کسی ندهند تا انسانها و خالق در برابر تو یکسان نباشند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرد نمیخواهد به اشتباه فکر کنی که تنها به خود اهمیت میدهد یا اینکه در این مسیر خطرناک و پرخطر به تنهایی پیش میرود. او به نوعی از وجود خود و راهی که انتخاب کرده انتقاد میکند و میخواهد نشان دهد که نباید او را به تنهایی قضاوت کرد.
هوش مصنوعی: من کیستم و کجا بودهام، این وجود و عدم من به وجود او وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به حقیقت و ریشهی امور پی ببری و در زندگی ابدی به مقام شاهی برسی، باید به درک عمیقتری از زندگی دست یابی.
هوش مصنوعی: در مسیر جستجوی حقیقت، مانند بندگان بینام و نشان و زاهدان رفتار کن تا در این دنیا و دنیای دیگر مورد قبول خداوند قرار گیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.