بخش ۱۴۲ - مرشدی زوارهای
اسمش مولانا محمد، اصلش از قصبهٔ زَواره و آن از مضافات اردستان از بلوکات اصفهان. از سالکان مسالک حقیقت و مالکان ممالک طریقت، و برادر مولانا سپهری زوارهای است. در سنهٔ ۱۰۳۰ وفات یافت. این رباعیات از اوست:
نقش خم ابروی ترا در محراب
عکسِ لبِ میگون ترا در میِ ناب
زاهد چو بدید بی خود آمد به سجود
میخواره چو یافت مست گردید و خراب
٭٭٭
در مذهب عشق علم و دانش رندی است
دانشمندی مایهٔ هر خرسندی است
یک چهره ز روی عجز بر خاکِ نیاز
بهتر ز هزار گونه دانشمندی است
٭٭٭
من دل به غم تو بسته دارم ای دوست
دردِ تو به جان خسته دارم ای دوست
گفتی به دل شکسته ما نزدیکیم
من نیز دلی شکسته دارم ای دوست
٭٭٭
ما نفس خسیس را ملامت کردیم
در بقعهٔ نیستی اقامت کردیم
از نیک و بد زمانه یک سو رفتیم
وز خلق کناره تا قیامت کردیم
٭٭٭
گاهی ز لب تو همچو می در جوشم
وز چشم تو گه چو می کشان مدهوشم
در ذکر توام اگر دمی گویایم
در فکر توام گر نفسی خاموشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مولانا محمد، که اهل قصبه زواره در اصفهان بود، از عارفان و شاعران بزرگ است که در سال ۱۰۳۰ فوت کرد. در اشعارش به مضامینی عمیق در مورد عشق، معرفت و حال دل اشاره میکند.
در یک رباعی او به بازیابی دل مست و خراب در میخانه میپردازد و برعکس زاهدانی که به سجده میافتند، میسازد. در دیگر اشعارش عشق را برتر از علم و دانش میداند و بیان میکند که یک لحظه از محبت بهتر از هزارگونه دانش است.
او همچنین از غم و دلشکستگی صحبت میکند و نشان میدهد که با دوست خود در این زمینه مشترک است. او در پایان نیز به تجربههای روحانی و علاقهاش به یاد و ذکر معشوق اشاره میکند. این اشعار نمایانگر اندیشه عارفانه و عمیق او در زندگی و عشق هستند.
هوش مصنوعی: او مولانا محمد نام دارد و اصالتاً از قصبهٔ زواره که در ناحیهٔ اردستان و از نواحی اصفهان قرار دارد، میباشد. او از سالکان مسیر حقیقت و بزرگواران طریقت است و برادر مولانا سپهری زوارهای محسوب میشود. او در سال ۱۰۳۰ هجری قمری درگذشت. برخی از رباعیات به او نسبت داده شده است.
هوش مصنوعی: نقش خم ابرویت در معبد، تصویری شبیه به لبهای گلابیات در شراب ناب است.
هوش مصنوعی: زاهد به محض اینکه حالتی ناب و عاشقانه را دید، به سجده رفت، در حالی که میخواره به محض اینکه مست شد، حالت جنون و انزوا به او دست داد.
هوش مصنوعی: در عشق، علم و دانش به تنهایی کافی نیست و باید با ناز و عشق ورزی همراه باشد. انسان دانا تنها با داناییاش نمیتواند به خوشبختی دست یابد، بلکه نیاز است که در کارهایش حس عشق و شوق هم وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: بهتر است انسانی humble و نیازمند، با چهرهای از عجز و فروتنی، بر زمین بنشیند، تا اینکه هزاران نفر با دانش و علم مختلف وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: من به خاطر غمت در درونم اندوهی دارم و این درد تو را با جان خستهام احساس میکنم، ای دوست.
هوش مصنوعی: تو گفتی که به دل شکسته ما نزدیک هستی، من هم دلی شکسته دارم، دوستانه بگویم.
هوش مصنوعی: ما نفس خود را که بخیل و منفی است، سرزنش کردیم و در جایی که وجود ندارد، سکنا گزیدیم.
هوش مصنوعی: ما از خوبی و بدی دنیا کنارهگیری کردیم و تا پایان عمر از مردم فاصله گرفتیم.
هوش مصنوعی: گاهی لبهای تو مرا به شوق میآورد و گاهی هم چشمهایت مرا مست و گیج میکند.
هوش مصنوعی: هر زمان که از تو یاد میکنم، در واقع در فکر تو هستم و حتی اگر لحظهای ساکت باشم، هنوز به تو میاندیشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.