گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

ابوالقاسم نجم الدین محمدش نام بود و در سن شباب کسب علوم در پیش مولانا عبدالرحمن جامی نمود. بنابر علو همت و سُموٌ فطرت به علوم رسمیه قناعت نکرده، روی به علم باطن آورد. به خدمت جمعی رسید و ارادت نگزید. به هندوستان رفت. به خدمت سید محمد هاشم شاه کرمانی الاصل دهلوی الموطن مشهور به شاه جهانگیر رسید و ارادت آن سید والامقام را گزید. از اماجد طریقهٔ سلسلهٔ نعمت اللهیّه محسوب و عارج معارج عالیه شد. وفاتش در سنهٔ ۹۸۸ در اگره هندوستان بود. این چند بیت از او نوشته شد:

رباعی در تعریف انسان کامل

آن را که همیشه لطف حق همراه است

شاهش چو گدای است و گداچون شاه است

از صورت خلق معنی حق بیند

آری آدم به صورت اللّه است

مِنْحقائِقِه رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ

خواه زاهد، خواه رِند باده نوش

با همه کس بر سر انصاف باش

٭٭٭

ای که پا می‌نهی به راه طلب

گر ز بد بگذری نکو گردی

مرکبِ سعی خویش را می‌ران

تا به جایی که جمله او گردی

٭٭٭

چشمه که می‌زاید از این خاک دان

اشک مقیمان دل خاک دان

نرگس شهلا نبود هر بهار

این که برآید به لبِ جویبار

چشم بتان است که گردونِ دون

بر سر چوب آورد از گل برون