بخش ۱۲۴ - قتّالی خوارزمی عَلَیهِ الرّحمةُ
اسم شریفش پهلوان محمود مشهور به پوریای ولی. بین الخواص و العوام مشهور و معروف و به فضایل صوری و معنوی موصوف. احوال فرخنده مالش در کتب تواریخ و تذکرهٔ شعرا و عرفا مذکور. گویند کسی در قوت و قدرت با وی برابری نکرده. بعضی او را پسر بوریای ولی دانسته و برخی این لقب را بر خود آن جناب بسته. هذا اصح بایّ تقدیر عارفی کامل و کاملی واصل بوده. حقایق و معارفی بسیار از وی بروز و ظهور نموده. مثنوی کنز الحقایق از منظومات آن جناب است. بعضی از اشعار آن کتاب و گلشن به هم آمیخته، غالباً از کنز الحقایق بوده باشد. زیرا که کتاب کنزالحقایق در سنهٔ ۷۰۳ صورت اتمام یافته و شیخ شبستری هفده سال بعد از آن گلشن راز را منظوم نموده. وفاتش در سنهٔ ۷۲۲، مزارش در خیوق خوارزم است. گویند در شبی که وفات یافت این رباعی را گفت و علی الصباح بر سجادهاش یافتند:
رباعی
امشب ز سر صدق و صفایِ دل من
در میکده آن هوش ربایِ دل من
جامی به کفم داد که بستان و بنوش
گفتم نخورم گفت برای دلِ من
٭٭٭
بهشت و دوزخت با تست در پوست
چرا بیرون زخود میجویی ای دوست
٭٭٭
مِنْمثنوی کنز الحقایق
اگر تو خوی خوش داری به هر کار
از آن خویت بهشت آید پدیدار
وگر خویِ بدت اندر رباید
از آن جز دوزخت چیزی نیاید
دهان تو کلیدانی است هموار
زبان تو کلید آن نگه دار
بهشت و دوزخت را یک کلیدست
کلید این چنین هرگز که دیدست
کزو گه گل دهد در باغ و گه خار
گهی جنت گشاید زو گهی نار
زبانت را کلیدی همچنان دان
بدان کت آرزو باشد بگردان
به خیری گر بگردانی نعیم است
به شری گر بجنبانی جحیم است
در این عالم مزن از نیک و بد دم
که هم ابلیس میباید هم آدم
٭٭٭
چه نیکو گفت آن مرد سخن دان
بدان صوفیِ سرگردانِ حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و خلوت شین عابد
همه گشتی و کارت شد به سامان
کنون وقت است اگر گردی مسلمان
مسلمانی ورای این و آن است
که آن از علم خاص الخاصِ جانست
به کس مپسند آنچت نیست درخور
مسلمانی همین است ای برادر
رباعیات
آنیم که پیل برنتابد لت ما
بر چرخ زنند نوبتِ شوکتِ ما
گر در صف ما مورچهای گیرد جای
آن مورچه شیر گردد از دولتِ ما
٭٭٭
گر مردِ رهی نظر به ره باید داشت
خود را نگه از هراز چَه باید داشت
در خانهٔ دوستان چو محرم گشتی
دست و دل و دیده را نگه باید داشت
٭٭٭
با قوّت پیل مور میباید بود
با ملک دو کون عور میباید بود
این طرفه نگر که عیب هر آدمئی
میباید دید و کور میباید بود
٭٭٭
جز دست تو زلف تو نیارست کشید
جز پای تو سوی تو نیارست دوید
از رویِ تو چشم من نظر زان ببرید
کان روی بجز چشم تو نتواند دید
٭٭٭
سه نقطه یکی شدند در اصلِ وجود
تا آدم بیچاره در آمد به سجود
عشق و می و جام هر سه یاری کردند
تا طاعت ابلیس نگردد مردود
٭٭٭
گر کارِ جهان به زور بودی و نبرد
مرد از سرِنامرد برآوردی گرد
این کار جهان چو کعبتین است و چونرد
نامرد ز مردمی برو چتوان کرد
٭٭٭
آنم که دل از کون و مکان برکندم
وز خوان جهان به لقمهای خرسندم
کندم ز سر کوه قناعت سنگی
آوردم و بر رخنهٔ آز افکندم
٭٭٭
گر بر سرِ نفسِ خود امیری مردی
ور بر دگری نکته نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری مردی
٭٭٭
از دفتر عشق راز میخوان و مگوی
مرکب پیِ این طایفه میران و مگوی
خواهی که دل و دین به سلامت ببری
میبین و مکن ظاهر و میدان و مگوی
٭٭٭
تا بر سر کبر و کینه هستی پستی
تا پیرو نفسِ بت پرستی مستی
از فکر جهان و قید و اندیشهٔ او
چون شیشهٔ آرزو شکستی رستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پهلوان محمود، معروف به پوریای ولی، شخصیتی برجسته و شناخته شده در عرصههای ادبی و معنوی است. او به عنوان یک عارف کامل شناخته شده و آثار مهمی از جمله مثنوی "کنز الحقایق" را به جا گذاشته است. برخی او را پسر بوریای ولی میدانند و تأثیرات عمیقش در اشعار و عرفان قابل مشاهده است. وی در سنه ۷۰۳ هجری قمری این اثر را به اتمام رسانده و در سنه ۷۲۲ فوت کرده است. در شب وفاتش، او شعری سروده و در آن به مساله عشق و معنویت پرداخته است. رباعیات او نیز به مفاهیمی چون ایمان، خودشناسی و دوری از کبر و کینه اشاره دارند و همگی بیانگر عمق اندیشههای او هستند.
هوش مصنوعی: پهلوان محمود، که به پوریای ولی مشهور است، در میان خاص و عام شناخته شده و به فضایل ظاهری و باطنی خود معروف است. زندگی پربار او در کتابهای تاریخ و تذکرههای شعرا و عرفا ذکر شده است. گفته میشود که هیچکس در قدرت و توانایی با او قابل مقایسه نبوده است. بعضی او را پسر بوریای ولی میدانند و برخی دیگر این لقب را به خود او نسبت میدهند. به هر حال، او عارفی کامل و صاحب معرفت بوده که حقایق و معارف زیادی از او نمایان شده است. کتاب مثنوی کنز الحقایق یکی از آثار اوست و بسیاری از اشعار آن و همچنین در گلشن راز به هم پیوستهاند. چون کتاب کنز الحقایق در سال ۷۰۳ به پایان رسیده و شیخ شبستری ۱۷ سال بعد از آن گلشن راز را سروده است. او در سال ۷۲۲ درگذشته و آرامگاهش در خیوق خوارزم واقع شده است. گفته میشود در شبی که وفات کرد، این رباعی را سرود و صبح روز بعد بر سجادهاش یافتند.
هوش مصنوعی: امشب با تمام صداقت و نیت پاک دل من، به میکده میروم و به آن جاذبهای که دل من را به خود جذب میکند، فکر میکنم.
هوش مصنوعی: برای من جامی آورد و گفت بگیر و بنوش. من گفتم نمیخورم، او گفت برای خاطر من این کار را بکن.
هوش مصنوعی: بهشت و جهنم در درون خود انسانها قرار دارد، پس چرا به دنبال آن خارج از خود میگردی، ای دوست؟
هوش مصنوعی: اگر تو خوب و خوشخلق باشی، در هر کاری که انجام دهی، نتیجهاش بهشت و خوشی را به نمایش خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: اگر خصلتهای بد تو را تسخیر کند، از آنجا جز جهنم چیزی برنخواهد آمد.
هوش مصنوعی: لبان تو مانند دروازهای هستند که به راحتی میتوانند احساسات و سخنان را باز کنند، و زبان تو همان کلید است که میتواند آن را باز کند و نگه دارد.
هوش مصنوعی: بهشت و جهنم به دست یک نفر کنترل میشوند و هرگز کسی را ندیدهایم که چنین قدرتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به طبیعت متغیر و ناپایداری زندگی اشاره دارد. از یک سو، در زندگی ممکن است لحظات زیبا و گویا مانند گل و باغ را تجربه کنیم، و از سوی دیگر، با چالشها و سختیها مانند خار و آتش نیز روبهرو شویم. این تغییرات نشاندهندهی تأثیرات مثبت و منفی در زندگی انسان هستند و به ما یادآوری میکنند که زندگی همواره در حال تغییر است.
هوش مصنوعی: زبانت را همانند کلیدی بدان که میتواند درهای آرزوهایت را باز کند.
هوش مصنوعی: اگر به خیر و نیکی روی بیاوری، رهی به بهشت خواهی یافت و اگر به سمت بدی حرکت کنی، به عذاب و جهنم دچار خواهی شد.
هوش مصنوعی: در این دنیا نباید به خوبی و بدی فکر کنی، زیرا هر دو جنبه وجود دارند و هم شیطان و هم انسان باید باشند.
هوش مصنوعی: آن مرد دانا به خوبی بیان کرد که آن صوفی گمراه و سرگردان در حیرت است.
هوش مصنوعی: صوفی، امام، شیخ و زاهد، همه در یک جا جمع شدهاند و در حال عبادت و تمرکز بر علم و معرفت هستند. آنها به دور از دنیای اقتصادی و مسائل دنیوی به زندگی معنوی و خدایی خود مشغولند.
هوش مصنوعی: همه جا را سفر کردی و کارهایت به راه افتاده است، حالا وقت آن رسیده که اگر میخواهی ایمان بیاوری، به سمت مسلمان شدن برو.
هوش مصنوعی: مسلمان واقعی کسی است که فراتر از ظاهر و ظواهر دین میباشد و عمق ایمان او ناشی از دانشی خاص و درونی است که از روح او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که خودت شایسته میدانی، برای دیگران هم مناسب ندان و سعی کن با دیگران با فهم و درک بیشتری برخورد کنی. این موضوعی است که باید در زندگیات مد نظر داشته باشی، ای برادر.
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که فیل بزرگ بر ما تحمیل نمیشود، بلکه بر گردونه زمان، نوبت شکوه و عظمت ما میچرخد.
هوش مصنوعی: اگر در جمع ما یک مورچه هم جای بگیرد، آن مورچه به برکت ما شیر میشود.
هوش مصنوعی: شما تا دسامبر ۲۰۲۳ بر روی دادهها آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر زندگی قدم برمیدارد، باید به راه توجه کند و خود را از خطرات حفظ کند.
هوش مصنوعی: وقتی به خانهٔ دوستان میروی و با آنها آشنا هستی، باید مراقب احساسات و نگاههایت باشی.
هوش مصنوعی: برای موفقیت در مواجهه با چالشهای بزرگ، باید قدرت و ارادهای چون فیل داشت؛ و در برابر بزرگترین اختلاسها و مشکلات دو جهان، باید با چشمپوشی و تدبیر برخورد کرد.
هوش مصنوعی: بهترازین است که به عیبهای دیگران نگاه نکنیم و خود را نادیده بگیریم.
هوش مصنوعی: غیر از دستان تو، کسی نتواند زلف تو را بگیرد و جز به پای تو، کسی نتواند به سوی تو حرکت کند.
هوش مصنوعی: چشم من فقط به خاطر تو نگاه میکند و نمیتواند زیبایی کسی دیگری را ببیند، زیرا جز تو هیچ چیز دیگری برایش جذاب نیست.
هوش مصنوعی: سه نقطه در اصل هستی به هم وصل شدند و به این ترتیب انسان بیچاره به عبادت و بندگی خدا روی آورد.
هوش مصنوعی: عشق، شراب و جام به من کمک کردند تا اطاعت از شیطان رد نشود.
هوش مصنوعی: اگر کارهای دنیا با زور و جنگ و ستیز پیش میرفت، هیچگاه نیکمردان از چهره نامردان و فریبکاران پیروز نمیشدند.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند دو کعبه است و همانند میدان نبردی است که در آن، شجاعت و مردانگی برای رویارویی با چالشها لازم است. در این شرایط، نمیتوان انتظار داشت که همه به یکسان عمل کنند و باید با واقعیتهای موجود کنار آمد.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از تعلقات دنیوی و مکان آزاد شدم و با یک لقمه ساده از خوان زندگی راضیام.
هوش مصنوعی: از بالای کوه قناعت، یک سنگی برداشتم و آن را بر شکاف آرزوها گذاشتم.
هوش مصنوعی: شما بر اساس اطلاعات تا مهرماه 1402 آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی بر نفس خود تسلط پیدا کنی و آن را مدیریت کنی، تو واقعاً انسان بزرگی هستی؛ اما اگر بر دیگران نکتهای را گوشزد نکنی و در واقع به آنها راهنمایی نکنی، نمیتوانی خود را مردی به حساب آوری.
هوش مصنوعی: به این معناست که هیچکس نیست که به فردی که به زمین افتاده، پا بزند و او را بدبخت کند، اما اگر کسی دست کسی را که افتاده اینطور به حال خود رها شده، بگیرد و کمکش کند، واقعاً انسان بزرگی است.
هوش مصنوعی: شما با دادههایی که تا مهر 1402 موجود است، آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: از دفتر عشق، اسرار را بگیر و نگو. همچنین، اسب این گروه را بران و باز هم نگو.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل و ایمان خود را در امان نگهداری، بهتر است که توجه کنی و از ظواهر دوری کنی، و چیزهایی را که میدانی، بیان نکن.
هوش مصنوعی: تا وقتی که در دل خود تکبر و دشمنی داری، در رنج و پستی به سر میبری و به دنبال شهوتها و انزواهای دلخواه خود هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که از فکر و محدودیتهای دنیای پدیدهها رها شوی، به آزادی و تحقق آرزوهایت خواهی رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.