برده صبرم از دل چشم مستی
ماه ساغر نوشی می پرستی
در میان خوبان فتنه جویی
در شکار دلها چیره دستی
شب با چهره او مه جلوه گر نیست
چون روی لطیفش گلبرگ تر نیست
با نگاه گرم او باده را اثر نیست
مست عشق رویش را از جهان خبر نیست
از جهان هستی،
ما و عشق و مستی
تازه شد بهار عاشق از جمال گل عذارش
وان که نوگلی ندارد، چون خزان بود بهارش
طره مشکینی، برده هوشم
وز لب نوشینی، باده نوشم
او ز تیر مژگان، جان ستاند
من به راه جانان، جان فروشم
چون آن آتشین لب، می در سبو نیست
گل با آن لطافت، هم رنگ او نیست
مدعی ز عشق من کرده گفت و گویی
من به آن بتم عاشق، جای گفت و گو نیست
نغمه برکشیده بلبل، لاله خفته در کنارش
وان که نوگلی ندارد چون خزان بود بهارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به وصف زیبایی و پرشوری عشق میپردازد. او به دلبر خود اشاره میکند که دارای چهرهای لطیف و جذاب است و تحت تأثیر نگاه او، بادهای که مینوشد تأثیری ندارد. در عشق، او خود را در جهانی از مستی و شور و شوق مییابد و به زیبایی معشوقش میبالد. همچنین او به تضاد بین جوانی و زیبایی معشوق و ناامیدی دیگران (مانند کسانی که زیبایی ندارند) اشاره میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق واقعی در کلام نمیگنجد و تنها در احساس و تجربه عاشقانه باید جستجو شود.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی چشمهای تو از صبر و قرارم بیرون رفته و تحت تأثیر مستی و عشقت قرار گرفته است. ساغر پر از نوشیدنیای را که به میپرستی میرشک میزنم.
هوش مصنوعی: در میان انسانهای خوشسیرت، کسی وجود دارد که به راحتی میتواند دلها را تسخیر کند و فضای دلخواهش را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: شب به زیبایی چهره او نمیتواند خود را نشان دهد، زیرا زیبایی و نرمی چهرهاش مانند گلبرگ تازه نیست.
هوش مصنوعی: نگاه دلنشین او آنقدر قوی و تاثیرگذار است که هیچ چیز دیگری به اندازه آن مهم نیست. عشق او چنان در وجودم جاری است که از همه چیز و همهجا غافل شدهام.
هوش مصنوعی: در این جهان، ما و احساس عشق و شوق زندگی داریم.
هوش مصنوعی: بهار عاشق به خاطر زیبایی گل معشوقهاش دوباره جوان شده است، اما کسی که زیبا نیست و گل نو ندارد، بهار او همچون فصل پاییز خواهد بود.
هوش مصنوعی: موهای مشکیاش، دل مرا به خود مشغول کرده است و از لب شیرینی که دارد، نوشیدنی خوشمزهای مینوشم.
هوش مصنوعی: او با چشمانش مثل تیر مرا میزند و به دل من آسیب میزند، من برای عشق و معشوق خود، جانم را فدای او میکنم.
هوش مصنوعی: لبهای آتشین او مانند می در سبو نیست و گل با تمام لطافتش به رنگ او نمیرسد.
هوش مصنوعی: مدعی از عشق من صحبت کرده و اظهار نظری کرده است، ولی من به آن معشوقهام باور دارم که جایی برای بحث و گفتوگو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بلبل آواز میخواند و لالهای کنار او خوابیده است. اما آن کسی که گل نو ندارد، زندگیاش در بهار همانند خزان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.