آن دم که باتو باشم
محنت و غم سرآید
و آن شب که بی تو باشم
جانم ز تن برآید
پیش تو سر نهادم
ای فتنه دل و جان
تا از بلای عشقت
ما را چه بر سر آید
گل من کجایی؟
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
دارد شکایت ای گل
دل بی نهایت از تو
اما به لب نیارم
هرگز شکایت از تو
افتد ز پرده بیرون
راز نهفته آخر
دل پر شکایت از غم
لب پرحکایت از تو
گل من کجایی کجایی
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میپردازد. او میگوید وقتی که با معشوق است، غم و درد از بین میرود، اما در غیبت او جانش به شدت آسیب میبیند. شاعر به جدایی از محبوب اشاره میکند و از بیوفایی او گلایه دارد. او از معشوق میخواهد که به سوی او بیاید و از جدایی رنجبار خود سخن میگوید. احساسات عاشقانه و درد ناشی از دوری در این شعر به وضوح مشهود است.
هوش مصنوعی: زمانی که با تو باشم، تمام دردها و غمها به پایان میرسند.
هوش مصنوعی: وقتی که شبی را بدون تو بگذرانم، گویا جانم از بدنم خارج میشود.
هوش مصنوعی: ای عشق من، جان و دل خود را به پیش تو تسلیم کردهام.
هوش مصنوعی: چگونه بلای عشق تو بر ما اثر خواهد گذاشت؟
هوش مصنوعی: عزیزم، کجایی؟ تا کی میخواهی مثل گل که بیوفاست، دوری کنی؟
هوش مصنوعی: بیا و از دوستانت جدا شو، زیرا جدایی به دل من ضربه میزند.
هوش مصنوعی: ای گل، دل بینهایت من از تو شکایت دارد.
هوش مصنوعی: هرگز از تو شکایتی نمیکنم و چیزی به زبان نمیآورم.
هوش مصنوعی: رازهایی که پنهان شدهاند، در نهایت به بیرون خواهند آمد و نمایان خواهند شد.
هوش مصنوعی: دل پر از نارضایتی و غم است و لب ها داستان تو را بازگو میکنند.
هوش مصنوعی: دلبند من کجایی؟ تا کی باید مانند گلی بیوفا و تنها بمانم؟
هوش مصنوعی: بیا و از دوستانت کنارهگیری کن، چون درد جدایی به شدت بر دل میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.