سیاهکاری ما کم نشد ز موی سپید
به ترک خواب نگفتیم و صبحدم خندید
ز تیغ بازی گردون هواپرستان را
نفس برید ولی رشته هوس نبرید
چو مفلسی که به دنبال کیمیا گردد
جهان بگشتم و آزادهای نگشت پدید
اگر نمیطلبی رنج ناامیدی را
ز دوستان و عزیزان مدار چشم امید
طمع به خاک فرو میبرد حریصان را
ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید
درود بر دل من باد کز ستمکیشان
ستم کشید ولی بار منتی نکشید
ز گرد حادثه روشندلان چه غم دارند
غبار تیره چه نقصان دهد به صبح سپید؟
نه هرکه نظم دهد دفتری نظیر من است
که تابناکتر از خود نمیتواند دید
ز چشمه گوهر غلتان کجا پدید آید؟
نه هرکه ساز کند نغمهای بود ناهید
از آن شبی که رهی دید صبح روی تو را
شبی نرفت که چون صبح جامهای ندرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر و ناامیدیها و رنجهایی میپردازد که در زندگی با آنها مواجه شده است. شاعر اشاره میکند که با وجود اینکه به مشکلات و ستمها دچار شده، اما همچنان امیدی به دوستان و عزیزان ندارد و از طمع و حرص نیز دوری میکند. او به بررسی ارزش واقعی انسانها و تلاشهایش میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که نه هر کسی که به ظاهر زیبا یا نظم میدهد، میتواند حقیقت و زیبایی را شناسایی کند. در نهایت، شاعر از عشق و زیبایی معشوقش سخن میگوید و در حسرت آن لحظات شگفتانگیز، از دلشکستگی و ناامیدی خود رنج میبرد.
هوش مصنوعی: هرچند که موی ما سفید شده و به سن و سال بالاتری رسیدهایم، اما هنوز هم از کارهای نادرست خود کاسته نشده است. به خواب نرفتهایم و در صبح زود، با لبخند به زندگی ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: در نبرد زندگی، تندباد تقدیر افرادی را که به دنیای خوب و بد وابستهاند، به زانو درآورده است، اما با این حال اشتیاق و خواستههایشان را نتوانسته از آنها بگیرد.
هوش مصنوعی: مثل کسی که در جستجوی گنج و ثروت است، من در دنیا به سفر پرداختم، اما نتوانستم هیچ آزادی یا خوشبختی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر از دیگران توقع و امیدی نداری، پس از آنها نخواه که در زمان سختی به تو کمک کنند و رنج ناامیدی را تجربه کن.
هوش مصنوعی: طمع و حریص بودن باعث میشود که افراد به چیزهایی که نمیخواهند، درگیر شوند. در واقع، حرص و طمع میتواند به نابودی و سرنوشت بدی برای انسانها منجر شود، چنانکه داستان قارون نشاندهنده این حقیقت است.
هوش مصنوعی: سلام بر دل من که با وجود اینکه از انسانهای ستمگر رنج برد، اما هیچ گاه بار گناهی را بر دوش نکشید.
هوش مصنوعی: روشندلان در برابر مشکلات و حوادث نگران نیستند، زیرا غبار و تیرگی هیچ کمبودی به روشنی و صبح سپید نمیزند.
هوش مصنوعی: هر کسی که شعری میسُراید، به اندازه من درخشان و خاص نیست؛ چون هیچکس نمیتواند نوری بیشتر از نوری که خودش دارد ببینید.
هوش مصنوعی: از چشمهای که جوهرش در حال غلتیدن است، چه چیزی میتواند به وجود آید؟ هر کسی که نغمهای میسازد، لزوماً دوشیزهای را نمایندگی نمیکند.
هوش مصنوعی: از آن شبی که به جمال تو وقوف پیدا کردم، شبی نگذشت که به یاد آن صبح، دلم را پاره نکرده باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل
که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید
اساس طبع ثنایست، بل قویتر ازان
ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
دو دیدهٔ من و از دیده اشکِ دیدهٔ من
میانِ دیده و مژگان ستارهوار پدید
به جَزع ماند یک بر دگر سپید و سیاه
به رشته کرده همه گرد جَزع مروارید
نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید
حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید
عتابها ز پس افکند و صلح پیش آورد
حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید
چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او
[...]
هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید
هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید
که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود
عزیز خود را اندر هزار ناز بدید
سپهر قدری شاهی که وهم آدمیان
[...]
درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید
که جای نیک و بدست و سرای پاک و پلید
مدار امید ز دهر دو رنگ یک رنگی
که خار جفت گلست و خمار جفت نبید
به عیش ناخوش او در زمانه تن در ده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.