حال بسیار ناخوشی دارم
خاطر پرمشوشی دارم
دل ز آهم پر است هان ای خصم
که پر از تیر ترکشی دارم
هست از آه شعله ناک عیان
که نهان در دل آتشی دارم
بنظر درنیایدم مه نو
چشم بر نعل ابرشی دارم
دل من می کشد بجایی و من
با دل خود کشاکشی دارم
سگ خود خواندم بنامیزد
چه بت آدمیوشی دارم
در قدح از زلال شعر رفیق
بادهٔ صاف بیغشی دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.