آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در شمهای از حال خود و تأسف خرابی خانه و منقبت کاظمین علیهما السلام فرماید: نیم ز اهل هنر، چون ظهیر، تا گویم - مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح ابوالفتح خان زند ابن کریمخان وکیل: وگرنه موجه ی دریا چنانکه گفت ظهیر: - «بهیچ وقت نیفگنده بر کران گوهر»
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۲: اگر چه موج برآورد سالها دریا - به هیچ وقت نیفکند بر کران گوهر
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده در تعریف میرزا نصیر طبیب اصفهانی: رودکی گو نشنود کز اصفهان - «بوی یار مهربان آید همی
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶: بینوا، افتاده از گلشن جدا - «از جداییها شکایت میکند»
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز: بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند