همانا با منت یاری همین بود
فغان و گریه و زاری همین بود
مرا گفتی که: یاری مهربانم
زهی! نامهربان، یاری همین بود؟
به دام من در افتادی و حالی
برون جستی و پنداری همین بود
زدی لاف از وفاداری همیشه
چه میگویی؟وفاداری همین بود؟
به مهرم یاد میکردی ازین پیش
کنون یادم نمیاری، همین بود؟
تنم بیمار بود از غم همیشه
دوا کردی و بیماری همین بود؟
به دلداری تو با من عهد کردی
کنون آن عهد و دلداری همین بود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از یاری و دوستی که در گذشته مهربان و وفادار به نظر میرسید، اما اکنون به نامهربانی و خیانت متهم شده، صحبت میکند. او به یاد میآورد که چگونه یار او را در دام انداخت و سپس از او دور شد. شاعر همچنین به دوران گذشته اشاره میکند که یار او را دلداری میداد و وعده وفاداری میداد، اما اکنون همه این وعدهها و مهر و محبتها به فراموشی سپرده شده است. در نهایت، شاعر از درد و غمی که از رفتار یار به او رسیده، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به راستی اینکه یاری تو به من همانا به خاطر همین فریادها و اشکها بوده است.
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که یاری مهربان و دوست من هستی. حال چه میشود؟ آیا این نامهربانی که از تو میبینم، واقعا همان یاری است که انتظارش را داشتم؟
هوش مصنوعی: به دام من افتادی و حالا در حال نجات خود هستی، و فکر میکنی که همین وضعیت عادی است.
هوش مصنوعی: تو همیشه درباره وفاداری دروغ میگویی. آیا واقعاً وفاداری همین است؟
هوش مصنوعی: قبلاً با محبت از من یاد میکردی، اما حالا چیزی از من نمیگویی. آیا همین بود؟
هوش مصنوعی: بدن من همیشه به خاطر غم و اندوه بیمار بود و تو مدام تلاش میکردی تا من را درمان کنی، اما آیا همین غم و اندوه دلیل بیماری من بود؟
هوش مصنوعی: تو به من دلداری دادی و با من عهدی بستی، حالا این عهد و دلداری که به من کردی، همین است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.