دل من دردمند تست درمانش نمیسازی
دلت بر وی نمیسوزد به فرمانش نمیسازی
تنم را خون دل خوردی و ترکش میکنی اکنون
عجب دارم ز کیش تو که: قربانش نمیسازی؟
ز کار من همی پرسی که چونست آن؟ نمیدانم
به دشواری کشید این کار و آسانش نمیسازی
لبت یک روز بوسی، گفت،خواهم داد، سالی شد
عجب گر باز از آن کشتن پشیمانش نمیسازی!
ترا تا تیر مژگان در کمان ابروان آمد
ندیدم سینهای کآماج پیکانش نمیسازی
دلم را بارها گفتی که: سامانی دهی، اکنون
چو شد سرگشته میبینم که سامانش نمیسازی
نمودی: کاوحدی را جمع خواهم داشتن، اکنون
نباشی جمع، تا روزی پریشانش نمیسازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از درد و رنجی که از عشق و جدایی میبرد سخن میگوید. او از معشوقهاش میخواهد که به حال دلش توجه کند و درمانی برای دردی که احساس میکند، بیابد. شاعر احساس میکند که معشوقهاش بیتفاوت است و به او اهمیت نمیدهد. در ادامه، او به وعدهها و امیدهایی که معشوقهاش به او داده اشاره کرده و میگوید که این وعدهها محقق نشدهاند. شاعر از عمق احساساتش و ناامیدیاش مینویسد و به عدم توجه و محبت طرف مقابل اشاره میکند. در نهایت، او به ناکامی در جمع کردن آنچه که دوست دارد اشاره دارد و حس سردرگمی و پریشانی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل من در عذاب و درد است، اما تو هیچ اقدامی برای درمانش نمیکنی. انگار که برای تو اهمیتی ندارد و نسبت به رنج من بیتفاوتی.
هوش مصنوعی: تو با دلشکستن و رنجهایی که به من دادی، حالا مرا رها میکنی. عجیب است که با وجود همهی اینها، چطور به کسی که اینگونه آزارت دادهای، عشق نمیورزی و برایش فداکاری نمیکنی.
هوش مصنوعی: از من میپرسی که کارم چگونه است؟ نمیدانم، اما این کار به شدت دشوار است و تو آن را آسان نمیگیری.
هوش مصنوعی: او گفت روزی لبهایت را میبوسم و آن را خواهم داد. حالا یک سال گذشته و عجب این است که هنوز از کشتن عشقت پشیمانش نمیکنی!
هوش مصنوعی: وقتی که نگاهم به تو افتاد، انگار تیر نازکی از مژگان تو به قلبم شلیک شده. هیچکس را نمیشناسم که قلبش در برابر این تیرگی زیبایی تو آسیبپذیر نباشد.
هوش مصنوعی: دل من بارها از تو خواست که به آن نظم و سامان بدهی، اما اکنون که به سرگشتگی دچار شدهام، میبینم که هنوز به آن سامان نمیدهی.
هوش مصنوعی: در این بیت به فردی اشاره میشود که به او گفته میشود میتوانم جمعی از افراد را به دور هم بیاورم، اما تا زمانی که تو حضور نداشته باشی، آن جمع به هم نخواهد آمد و روزی هم باعث ناراحتیاش نخواهی شد. در واقع، این معنی به رابطه و اهمیت فرد مورد نظر در میان دیگران اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.