در هر چه دیدهام تو پدیدار بودهای
ای کم نموده رخ، که چه بسیار بودهای
ما بارکرده رخت و طلبگار روی تو
وانگه نهفته خود تو درین بار بودهای
چون اول از تو خاست که عشاق را نخواست
آخر چه شد که از همه بیزار بودهای؟
گفتی: برو، برفتم و گفتی: بیا، دگر
چونم فروختی که خریدار بودهای؟
آنی که یک زمان ز تو ما را گزیر نیست
هر جا که بودهایم تو ناچار بودهای
گر بودهای به حلقهٔ خمارمان شبی
مانند حلقه بر در و دیوار بودهای
گه در میانه نقط صفت گشتهای پدید
گاه از کنار دایره کردار بودهای
دوش آنچه دزد برد ز ما در ضمان ماست
یا عهده بر تو بود که بیدار بودهای
ما را مکن به رفتن بازار سرزنش
با ما تو نیز بر سر بازار بودهای
با ما چو یک شراب ز یک جام خوردهای
ما مست چون شدیم و تو هشیار بودهای؟
نوش دلست اگر شکر، ار زهر دادهای
هوش روان، اگر گل، اگر خار بودهای
روزی اگر به وصل شوی یار اوحدی
منت منه، که با دگران یار بودهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و تأملاتی درباره معشوق میپردازد. شاعر از حضور دائمی معشوق در همه جا سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که معشوق به رغم اینکه خود را پنهان کرده، همیشه در دل و جان عاشق وجود داشته است. شاعر در عین حال از شعلههای عشق و پیچیدگیهای روابط عاشقانه صحبت میکند. او به تضادهای عشق، مانند هشیاری و مستی، و همچنین به یادآوری لحظات و احساسات متفاوتی که با معشوق داشته، میپردازد. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که او را برای رفتن و شباهتهایشان سرزنش نکند، چرا که عشق آنان مشترک و همگن است.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کردهام، تو را حضور داشته دیدهام. اگرچه چهرهات را کم کردهای، اما زیبایی و وجود تو در بسیاری از جاها مشهود است.
هوش مصنوعی: من با همه عشق و علاقهام برای تو آمادهام، اما تو خود را در این عشق پنهان کردهای و به نظر میرسد که خودت در این بار عشق نقش داشتهای.
هوش مصنوعی: وقتی در آغاز از تو خواستم که علاقهمندان را نخواستی، حالا چه چیزی رخ داده که از همه چیز و همه کس بیزار شدهای؟
هوش مصنوعی: گفتی برو، من رفتم و حالا که گفتی بیا، چه کردهای که دیگر من را از دست دادهای و خودت خریدار من بودی؟
هوش مصنوعی: هر جا که بودهایم، به هر دلیل یا موقعیتی که پیش آمده، نتوانستهایم از تو فاصله بگیریم و تو هم در هر حالتی ناگزیر بودهای از ما.
هوش مصنوعی: اگر شبی در حال intoxication ما بودهای، مثل حلقهای هستی که بر در و دیوار آویزان است.
هوش مصنوعی: گاهی در میانهٔ نقطهای به صفات خوب خود نمایان شدهای و گاهی از کنار دایره رفتار و کردار خود ناپدید شدهای.
هوش مصنوعی: دیشب هر چیزی که دزد از ما برداشت، اکنون در امانت ماست یا این که بر عهده تو بود چون تو بیدار بودی.
هوش مصنوعی: ما را به خاطر رفتن به بازار سرزنش نکن، چون خودت هم در گذشته در بازار بودی.
هوش مصنوعی: وقتی ما از یک جام شراب نوشیدیم و مست شدیم، تو چرا هنوز هوشیار هستی؟
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است شیرینی و لذت را احساس کردهام، اما اگر تلخی و زهر به من دادهای، این هوش و آگاهیام را تحت تأثیر قرار داده است؛ شاید تو به شکل گل آمدهای یا شاید به شکل خار.
هوش مصنوعی: اگر روزی با محبوب خود دیدار کنی، نگران نباش، زیرا او قبلاً نیز با دیگران بوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در قتل من بغیر نهان یار بودهای
من غافل از فریب و تو در کار بودهای
امسال بوی سنبلم آشفته میکند
در هر گل زمین که در او خار بودهای
از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای
چون گل به زیر پرده صد خار بوده ای
از نور دیده در نظر ما عیان تری
پنهان نموده ای و پدیدار بوده ای
فریاد جان همه ز گرفتاری فراق
[...]
چون آب در لباس گل و خار بوده ای
ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای
چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای
گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای
موری اگر ز سینه برآورده است آه
[...]
ای آنکه در ازل همه را یار بودهای
از دار اثر نبوده تو دیار بودهای
هر کار هر که کرد تو تقدیر کردهای
پیش از وجود خلق در آن کار بودهای
عالم همه تو بوده و تو خالی از همه
[...]
از ما نهفته با دگران یار بودهای
ما غافل و تو همدم اغیار بودهای
از خواب صبحگاه تو پیدا بود که دوش
در بزم غیر بوده و بیدار بودهای
جایی که گشتهاند حریفان ز باده مست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.