ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه
تاریک بیتو چشم همین و همان همه
از خود ترا به چشم یقین دیده عاشقان
و افتاده از یقین خود اندر گمان همه
از مشتری به نقد، چو دلال، حسن تو
زر برده و متاع تو اندر دکان همه
در عالم از رخ تو نشانی شده پدید
و افتاده عالمی ز پی آن نشان همه
چشم تو عرضه کرده ز هر سو هزار ترک
با ما نهاده تیر جفا در کمان همه
دیدم که با تو ناله و فریاد سود نیست
دادم به باد عشق تو سود و زیان همه
چون غنچه در هوای تو یک بارگی دلیم
چون بید نیستیم ز عشقت زبان همه
کرد آشکار صورت خوبت هزار حسن
و آن حسنها ز دیدهٔ صورت نهان همه
چشم ترا به کشتن ما تیغ بر کمر
ما را به جستن تو کمر بر میان همه
گر کارکرد قهر تو، دادیم سر ز دست
ور یار گشت لطف تو، بریدم جان همه
از بس که پر شدم ز صفات کمال تو
نزدیک شد که پر شود از من جهان همه
در عرض دیدن تو دل تنگ اوحدی
خطی به خون نبشته و ما در ضمان همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و نورانیتی که وجود محبوب به زمین و زمان میبخشد، اشاره دارد. شاعر میگوید که بدون حضور محبوب، همه چیز تاریک و بیمعناست. عشق و شوق عاشقان به محبوب، همچون یقینهایی است که در گمانها رودررو میشود. شاعر به دلالی میماند که از زیبایی محبوب، گنجینهای را به دست میآورد، و در این عالم، هر نشانهای از محبوب باعث میشود که جهانی به دنبال آن برود.
چشم محبوب با تیر جفا به دل عاشقان میزند و آنها به این عشق و درد اعتراف میکنند. شاعر خود را به غنچهای تشبیه میکند که در هوای محبوب شکوفا میشود و از عشق او بیزبان میگردد. او به کمالات محبوب اشاره کرده و میگوید که این صفات باعث میشود که جهان از وجود او پر شود. در نهایت، شاعر از اینکه دلش تنگ است و همچنان در پی محبوب میگردد، احساس ناامیدی میکند.
هوش مصنوعی: ای تابناک از چهرهات، زمین و زمان بدون تو همه در تاریکی غرقند. بدون تو، همه چیز کسالتبار و بیروح است.
هوش مصنوعی: عاشقها تو را با تمام وجود میبینند و مطمئن هستند، اما خودشان به دلیل همین اطمینان، دچار تردید و شک میشوند.
هوش مصنوعی: مثل دلالی که از مشتری به نقد، طلا میگیرد، حسن تو ارزشمند است و زیباییات در دکان دلها موجود است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، از چهره تو نشانهای ظاهر شده است و به دنبال آن نشانه، جهانی به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: چشم تو به هر طرف هزار جلوه و زیبایی نشان داده و ما را هدف تیرهای ناملایمتی خود قرار داده است.
هوش مصنوعی: دیدم که نالیدن و فریاد زدن کنار تو هیچ فایدهای ندارد، پس عشق تو را بیجهت و بیفایده میدانم و دیگر برای من معنایی ندارد که به سود و زیان فکر کنم.
هوش مصنوعی: دل من مانند غنچهای است که در هوای تو باز شده و از عشق تو به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. ما مانند بید نیستیم که به آسانی تحت تاثیر عوامل خارجی قرار بگیریم.
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی ظاهری تو هزاران جلوه دارد، اما آن زیباییهای درونی و پنهان از دید چشمها پوشیده است.
هوش مصنوعی: چشم تو مانند تیغی است که ما را میکشد و ما به خاطر دیدن تو به خود پیچیدهایم.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو کارساز باشد، ما جان خود را از دست میدهیم، اما اگر لطف یارت به ما برسد، جان همه را فدای آن میکنیم.
هوش مصنوعی: به اندازهای از ویژگیهای نیکوی تو پر شدهام که احساس میکنم تمامی جهان نیز به این احساس نزدیک شده و درونش را پر کردهام.
هوش مصنوعی: در حالی که تو را میبینم، دل اوحدی به شدت ناراحت و پریشان است و داستانی غمگین و عمیق را با اشک و خون رقم زده است. در عین حال، ما در همه این احساسات و مصایب، شریک هم هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گردون ز دولت تو زند داستان همه
وز نعمت تو گردد گیتی جوان همه
شاهان برند بندگی تو به جان همه
دارند شاد و خرم جانها بدان همه
ای راز نه فلک ز جبینت عیان همه
در دامن تو حاصل دریا و کان همه
اسرار چار دفتر و مضمون نه کتاب
در نقطه تو ساخته ایزد نهان همه
قدوسیان به حکم خداوند امر و نهی
[...]
عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه
جستیم از این خروش ز خوب گران همه
از قول کن به ساغر دل باده ریختی
ای عالم از شراب لبت کامران همه
آیینه دار مهر تو، هر جا که ذره ایست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.