جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن
جان را به رخ دل بازده، دل را ز لب جان تازه کن
از دل برون کن کینه را، صافی کن از ما سینه را
آن عادت پیشینه را، پیش آر و پیمان تازه کن
این درد پنهانم ببین، وین محنت جانم ببین
این چشم گریانم ببین و آن روی خندان تازه کن
تا زلف مشکین خم زدی، آفاق را برهم زدی
چون در حریفی دم زدی، رخ با حریفان تازه کن
ای یار نافرمان من وی در کمین جان من
ای دیدنت درمان من، دردم به درمان تازه کن
با گوی و چوگان،ای پسر، روزی به میدان برگذر
هم آب گل رویان ببر، هم خاک میدان تازه کن
چون اوحدی زان تو شد، محکوم فرمان تو شد
رخ را، چو مهمان تو شد، در روی مهمان تازه کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجدید دوستی و روابط عاطفی است. شاعر از معشوق خود درخواست میکند که با پایان دادن به کینهها و ناراحتیها، دوستی و پیمانی جدید برقرار کنند. او به درد و رنجی که در دل دارد اشاره میکند و بر اهمیت خنده و شادی در زندگی تأکید میورزد. شاعر همچنین به زیبایی معشوق و تأثیر او بر زندگیاش اشاره میکند و خواستار یک رابطه تازه و شاداب است. در نهایت، به یادآوری لحظات خوشی که با معشوق داشته، میپردازد و از او میخواهد که مجدداً این لحظات را زنده کند.
هوش مصنوعی: ای عزیز، به خاطر دوستیامان، به ما وعده و پیمانی نو بده. جانت را به دل نشان بده و دل را با لب و حضور خود زنده کن.
هوش مصنوعی: کینه و دشمنی را از دل بیرون کن و سینهات را از خودخواهی پاک کن. به عادات قدیمیات فکر نکن و یک عهد و پیمان جدید برای خود بساز.
هوش مصنوعی: این درد و رنجی که در دل دارم را ببین و زحمتی که بر جانم است را درک کن. این چشمان گریانم را تماشا کن و تلاش کن که لبخندی تازه بر چهرهام بنشانی.
هوش مصنوعی: زمانی که زلف سیاه و دلفریب خود را به هم تاب دادی، دنیا را دگرگون کردی. حال که با دوستان خود صحبت میکنی، چهرهات را با آنها نو کن.
هوش مصنوعی: ای دوست نافرمان من، تو نزدیک به جان منی. دیدنت برای من مایهی آرامش و درمان است. لطفاً دردم را تازه کن و بهبود بخش!
هوش مصنوعی: ای پسر، روزی به میدان برو و با خود هم آب زلالی که از چهرهی جوانان میچکد بیاور و هم اینکه خاک میدان را تازه و نرم کن.
هوش مصنوعی: وقتی اوحدی تحت تأثیر تو قرار گرفت و به فرمان تو درآمد، چهرهاش مانند مهمانی شد که به خانه تو آمده است. حالا چهره او را تازه و دگرگون کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شرطی کز اول داشتی با عشق خوبان تازه کن
با یوسفان گرگ آشتی پیش آر و پیمان تازه کن
ای عاشق جان بر میان، با دوست نه جان در میان
نقش زر سودائیان از مهر سلطان تازه کن
ساقی فریب آمیز بین مطرب نشاط انگیز بین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.