ز چشم خلق هوس میکند که گوشه گزینم
ولی تعلق خاطر نمیهلد که نشینم
سوار گشتم و گفتم: ز دست او ببرم جان
کمند عشق بیفگند و درکشید ز زینم
گناه من همه در دوستی همین که: بر آتش
گرم چو عود بسوزد، گناه دوست نبینم
ز من حکایت مهر و حدیث عشق چه پرسی؟
که رفت عمر درین محنت و هنوز برینم
کمین ز چشم کماندار او، رواست که سازد
مرا که نیست کمان چنان، چه مرد کمینم؟
کدام خواب گرانت ربوده بود؟ نگارا
که هیچ گوش نکردی به نالههای حزینم
قدم به پرسش من، دیر شد، که رنجه نکردی
کنون که رنج بتر شد، بپرس بهتر ازینم
مرا به شربت و دارو نیاز و میل نباشد
دوای درد من این مایه بس که: درد تو چینم
به بوستان مبر، ای اوحدی، مرا ز بر او
که با شمایل او فارغ از بهشت برینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل این شاعر به احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر میگوید که آرزو دارد گوشهی آرامی انتخاب کند، اما دلمشغولی به محبوب او را رها نمیکند. او از عشقش به محبوب میسوزد و گناه را در این عشق نمیبیند. با اشاره به گذر عمر در درد و رنج عشق، از محبوب میپرسد که چرا به نالههایش توجه نکرده است. او بیان میکند که در حال حاضر تنها درمان دردش عشق محبوبش است و با اینکه به بهشت علاقهای ندارد، نمیخواهد از محبوبش دور شود. این شعر نشاندهندهی عمق احساسات و تعهد شاعر به عشقش است.
هوش مصنوعی: افراد به من میگویند که میتوانم در گوشهای از زندگیام آرام بگیرم و دور از دیگران زندگی کنم، اما من به این راحتی نمیتوانم از آنچه که در دل دارم دل بکنم و از آنچه که برایم مهم است دور شوم.
هوش مصنوعی: سوار شدم و گفتم: از چنگ او جانم را بگیرم، کمند عشق را بیفکن و مرا از زینم پایین بکش.
هوش مصنوعی: اشکال کار من فقط این است که به خاطر دوستیام، مانند عود که در آتش میسوزد، دلم میسوزد و هرگز نمیتوانم تقصیر دوست را ببینم.
هوش مصنوعی: نپرس از من دربارهی داستان محبت و عشق، چرا که عمرم در این درد و رنج گذشت و هنوز هم در آن به سر میبرم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که کمین و نیرنگی که از چشمان کمانداری به من میرسد، قابل قبول است، چرا که هیچ کمانی به اندازهی او توانایی ندارد. در واقع، من تنها یک قربانی در دامی هستم که او میچسباند.
هوش مصنوعی: کدام خواب سنگین تو را غافل کرده بود؟ ای محبوب، که به صداهای اندوهآور من اصلاً توجه نکردی.
هوش مصنوعی: به خاطر دیر پرسیدن سوال من، دیگه خیلی دیر شده است. تو زحمت نکشیدی، حالا که درد و رنج من بیشتر شده، بهتر است بپرسی که حال من چگونه است.
هوش مصنوعی: من نه به نوشیدنی و دارو نیاز دارم و نه تمایلی به آنها دارم، چرا که تنها درمان درد من همین است که درد تو را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: به باغ نرو، ای اوحدی، دل من را از آن کس که با زیباییاش مرا از بهشت عالی بینیاز کرده، خالی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک ام شبی که به خلوت جمال دوست ببینم
به از ممالک روی زمین به زیر نگینم
سماع بربط و جام خوش و حریف موافق
به روی دوست برآنم که در بهشت برینم
نه مرد باشم و باشم سزای آتش دوزخ
[...]
نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشینم
نه دل دهد که به جای تو دیگری بگزینم
زحال زار من ای هر دو دیده ام خبرت نیست
که نیست در غم تو غیر آه و ناله قرینم
برفتی از برم ای ماه سروقد گل اندام
[...]
تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم
مرا سعادت آن از کجا که با تو نشینم
چو خاکروبی آن در دریغ داشتی از من
گذار تا خس و خار رهت به دیده بچینم
سواره رفتی و سودم جبین به راه تو چندان
[...]
کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم؟
که در برابرت آیم، صباح روی تو بینم
زهی مراد! که عاشق هلاک روی تو گردد
مراد من همه اینست، من هلاک همینم
گهی که سر بنهم بر زمین بپیش سگانت
[...]
چنان به کوی تو آسوده از بهشت برینم
که در ضمیر نیامد خیال حوری عینم
کمند طره نهادی به پای طاقت و تابم
سپاه غمزه کشیدی به غارت دل و دینم
نه دست آن که دمی دامن وصال تو گیرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.