زلف مشکینت چو دامست، ای صنم
عارضت ماه تمامست، ای صنم
تا بود بر دیگران وصلت حلال
بر من اسایش حرامست، ای صنم
زان دهان تنگ شیرینم بده
بوسهای، گر خود به وامست، ای صنم
هر زمان گویی که: فردایی دگر
سوختم، فردا کدامست؟ ای صنم
در غمت گر نشکنم خود را، مرنج
آدمی را ننگ و نامست ، ای صنم
عالمی را بندهٔ خود کردهای
اوحدی نیزت غلامست، ای صنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد. شاعر با توجه به ویژگیهای ظاهری معشوق، از زلفهای مشکی و چهرهی ماهمانند او سخن میگوید و بیان میکند که ارتباط با دیگران برای او حلال است اما برای او آسایش در عشق این معشوق حرام است. او از وضعیت خود در عشق مینالد و از معشوق میخواهد که بوسهای به او بدهد. همچنین به تنش و رنجی که از عشق میکشد اشاره میکند و از معشوق میخواهد که نگران او نباشد. در نهایت، اوادتعریف میکند که معشوق جهانی را به بند کشیده و خود او نیز در خدمت اوست.
هوش مصنوعی: زلفهای سیاه و زیباى تو مانند دام است و چهرهى تو همچون ماه کامل میدرخشد، ای معشوق!
هوش مصنوعی: تا وقتی که دیگران به حلالی وصال برسند، برای من هیچ آرامشی نخواهد بود، ای معشوق.
هوش مصنوعی: از آن دهان شیرین و تنگت بوسهای به من بده، حتی اگر این کار برای خودت سخت باشد، ای محبوب.
هوش مصنوعی: هر بار که بگویم فردا دوباره میسوزم، میپرسم فردا چه زمانی است؟ ای معشوق!
هوش مصنوعی: اگر در غم تو خودم را نشکنم، نگران نباش که در نظر مردم ننگ و نام نخواهم داشت، ای معشوق.
هوش مصنوعی: تو به قدری قدرت و جذبه داری که همه را تحت تأثیر خود قرار دادهای و حتی اوحدی نیز به نوعی در خدمت توست، ای معشوق زیبا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.