به مسجد ره نمیدانم، گرفتار خراباتم
جزین کاری نمیدانم که: در کار خراباتم
خراب افتاد کار من، خرابات اختیار من
خراباتیست یار من، از آن یار خراباتم
ز دام زاهدی جستم، به قلاشی کمر بستم
ز بهر آن چنین مستم، که هشیار خراباتم
بگردان باده، ای ساقی، چو اندر خیل عشاقی
به من ده شربت باقی، که بیمار خراباتم
خرد میداشت در بندم، پدر میداد سوگندم
چو بار از خر بیفگندم، سبکبار خراباتم
تو گر جویای تمکینی، سزد با من که ننشینی
که گر در مسجدم بینی، طلبگار خراباتم
به گرد کویش از زاری، چو مستان در شب تاری
به سر میگردم از خواری، که پرگار خراباتم
دلم را زین گرانان چه؟ وزین بیهوده خوانان چه؟
مرا از پاسبانان چه؟ که بیدار خراباتم
چو جام بیخودی نوشم، بسان اوحدی جوشم
کنون چون مست و بیهوشم، سزاوار خراباتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف حال و فضای یک انسان مست در خرابات (محل میگساری) است که از زندگی زاهدانه و تحکیمات آن فرار کرده و در جستجوی آزادی و خوشی به اینجا آمده است. شاعر از جدایی و فاصلهاش از مسجد و زندگی متعهدانه میگوید و اعتراف میکند که خودش را در میکده و در کنار دوستان مست و خراباتی احساس میکند. او از ساقی میخواهد که به او بادهای بدهد تا درد دلهایش را فراموش کند و به نوعی از فشارهای دنیا و نگرانیها رها شود. در نهایت، شاعر میگوید که از زندگی متعارف و عادی خسته شده و به خاطر عشق و حال خوشی که در خرابات تجربه میکند، حاضر است خود را در این وضعیت مستی غرق کند.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه به مسجد بروم، چرا که در دام میخانه افتادهام و جز این موضوع، هیچ کاری نمیدانم که به میخانه مربوط باشد.
هوش مصنوعی: کار من دچار مشکل شده و خرابیهایی در آن به وجود آمده است. کسی که به من نزدیک است، زندگیاش پر از اشکال و نقص است و من نیز به خاطر او در این وضعیت خراب شدهام.
هوش مصنوعی: از دام زاهد فرار کردم و کمر به آزادی بستم. به خاطر این که اینگونه سرمست هستم، که در میخانه هوشیار شدهام.
هوش مصنوعی: ای ساقی، باده را بگردان و به من بده، زیرا که من همواره در جمع عاشقان حضور دارم و به شدت در خرابات (محل بزم و شرابخواری) بیمار و نیازمندم.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که عقل و خرد در قید و بند است، و پدر به من سوگند میداد. وقتی که بار را از دوش الاغ بیفکنم، از سنگینی آن رهایی مییابم و سبکبار میشوم. به طور کلی، شاعر به آزادی و رهایی از قید و بندهایی که بر دوش اوست اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که به آرامش و مقام برسی، باید با من نباشی. چون اگر به مسجد من بیایی، در واقع سراغ من را میگیری که در خراباتها هستم.
هوش مصنوعی: در دور او از شدت اندوه و ناله، همانند دیوانگان در شب تاریک میچرخم و از ناتوانی و خجالت این کار را انجام میدهم، چرا که من به نوعی در این محفل رسوایی و گناه گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: دل من از این مردم ثروتمند و فخر فروش چه غم دارد؟ و از کسانی که بیهوده خود را بزرگ مینمایند چه اهمیت میدهد؟ من که در حال و هوای خودم و در فضای آرامشبخش این مکان هستم، به این مسائل توجهی ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی که همچون یک لیوان پر از شور و شوق مینوشم، مانند اوحدی به جوش و خروش میآیم. اکنون که مست و بیخبر از خود هستم، به خاطر حالتم شایستهی میخانه و مجالس خوشگذرانیام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.