گنجور

 
اوحدی

کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز

و آن درد را که بود نکردم دوا هنوز

بیگانه گشتم از همه خوبان به مهر تو

وآن ماه شوخ دیده نگشت آشنا هنوز

عالم ز ماجرای دل ریش من پرست

با هیچ کس نگفته من این ماجرا هنوز

ای دل، منال در قدم اول از گزند

از راه عشق او تو چه دیدی؟ بیا هنوز

ما را خدای در ازل از مهر او سرشت

ناکرده هیچ نسبت حسی بما هنوز

هر شب وصال او به دعا خواهم از خدا

دردا! که مستجاب نگشت این دعا هنوز

او گر قفا زنان ز در خود براندم

چشمم به راه باشد و رو از قفا هنوز

روزی نسیم بر سر زلفش گذار کرد

زان روز بوی غالیه دارد صبا هنوز

یک ذره مهر او به دل آسمان رسید

چون ذره رقص می‌کند اندر هوا هنوز

چشمم بر آستان در او شبی گریست

خون می‌دمد ز خاک در آن سرا هنوز

ای اوحدی، تو حال دل من ز من مپرس

کان دل برفت و باز نیامد بجا هنوز

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عبید زاکانی

با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز

آخر نشد میانهٔ ما ماجری هنوز

ما خستگان در آتش شوقش بسوختیم

وان شوخ دیده سیر نگشت از جفا هنوز

بعد از هزار درد که بر جان ما نهاد

[...]

جلال عضد

دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز

در سینه کینه دارد و در سر جفا هنوز

بس فتنه ها که خاست ز چشمان شوخ او

وان شوخ چشم می ننشیند ز پا هنوز

گر درد من ازو و دوایم ز دیگری ست

[...]

صائب تبریزی

بالا نکرده ساعد او راحیا هنوز

بیعت نکرده است به دستش حنا هنوز

آواز عندلیب به گوشش نخورده است

برگرد او نگشته نسیم صبا هنوز

در غنچه است جلوه گلزار شوخی اش

[...]

سلیم تهرانی

از دل برون نکرده خیال جفا هنوز

گرگ آشتی ست یوسف ما را به ما هنوز

روزی که من به سلسله ی زلفش آمدم

بیعت نکرده بود به دستش حنا هنوز

وقتی که نغمه سنج شدم من درین چمن

[...]

آشفتهٔ شیرازی

از ما کند دریغ چو جور و جفا هنوز

کی طبع اوست مایل مهر و وفا هنوز

صیاد روزگار که آفاق دیده است

این آهوان ندیده بچین و ختا هنوز

آهو زناف نافه دهد او زچین زلف

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه