گنجور

 
اوحدی

ای مردم کور، این چه بهارست ببینید

گلبن نه و گلهاش ببارست ببینید

فردا همه یک رنگ شود طالب و مطلوب

امروز یکی را که هزارست ببینید

آن ماه که دل می‌برد از ما رخ و زلفش

بر منظرهٔ لیل و نهارست ببینید

ماییم به بار آمده در گلشن هستی

یا اوست که بر صفهٔ بارست؟ ببینید

بر گرد زمین این چه سپاهست؟ بجویید

در گرد زمان آن چه سوارست؟ ببینید

ما میوهٔ شیرین درخت دو جهانیم

باز این چه درخت و چه بهارست؟ ببینید

بس نسخه گرفتند ز هر شیوه و هر شکل

این نسخه که از صورت یارست ببینید

درجیست برو غیب نگارنده طلسمات

این خود چه طلسم و چه نگارست؟ ببینید

این طرز که از کارگه کون در آمد

هم اول و هم آخر کارست ببینید

بر دامن هستی شما هست غباری

هستی چه بود؟ وین چه غبارست؟ ببینید

بعد از شب تار آمدن روز توان دید

این روز که اندر شب تارست ببینید

گر چشم خدایی بگشایید هم این‌جا

هم محشر و هم روز شمارست، ببینید

شرح سخن اوحدی آسان نتوان گفت

شعرش بهلید، این چه شعارست؟ ببینید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

طوفان گل و جوش بهارست ببینید

اکنون که جهان بر سر کارست ببینید

در سبزه و گل آب روان پرده نشین است

ماهی که درین سبزحصارست ببینید

قانع مشوید از خط استاد به خواندن

[...]

بیدل دهلوی

کو رنگ‌، چه بو؟ جلوهٔ یارست ببینید

گل نیست همان لاله‌عذارست ببینید

زبن برگ ‌گلی چند که آیینهٔ رنگند

آن دست‌ که بیرون نگارست ببینید

آفاق به عرض اثر خویش اسیرست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه