اول فطرت که نقش صورت چین بستهاند
مهر رویت در میان جان شیرین بستهاند
زان نمکدان لب شیرین شورانگیز تو
دانهٔ خال سیه بر قرص سیمین بستهاند
تا کسی از باغ حسنت شاخ سنبل نشکند
زنگیان زلف تو بر ماه پرچین بستهاند
جز به چشم ترک مستت خون مردم کس نریخت
تا بنای کفر را در چین و ماچین بستهاند
عندلیبان چمن را تا کند زار و نزار
چاوشان چشم مستت بر گل آذین بستهاند
بر امید خواب مستی دوش بر طرف چمن
بلبلان بوستان از غنچه بالین بستهاند
تا نقاب از آفتاب طلعتت بر داشتند
اوحدی را خواب خوش از چشم غمگین بستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و تشبیهاتی زیبا از طبیعت و احساسات انسانی را به تصویر میکشد. شاعر ابتدا به آفرینش و خلقت معشوق اشاره میکند که چهرهاش در روح و جان عاشقان تأثیر عمیق دارد. سپس به زیبایی لبان او و تأثیر آن بر دیگران اشاره میکند. شاعر به نحوی بیان میکند که شوق و دلباختگی نسبت به معشوق باعث تدبیراتی در عالم هستی شده که به منظور حفظ زیبایی او است. در نهایت، شاعر حسرت و آرزوی خوابهای خوش و دور از غم را دارد که به سمت زیبایی و عشق سوق میدهد. این شعر زبانی عاشقانه و غنایی دارد و حسرت و شوق را به زیبایی نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: در ابتدا، وقتی خلقت شکل گرفته، محبت تو در دل جان شیرین انسان جا داده شده است.
هوش مصنوعی: از نمکدان لب شیرین و جذاب تو، دانهٔ سیاهی که نمایانگر عشق و جذابیت توست را بر روی ماه نقرهای قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: تا کسی نتواند از زیباییهای تو، که مانند گل سنبل است، آسیب بزند، زنگیان زلف تو، ماه را به عنوان پرچم خود بر افراشتهاند.
هوش مصنوعی: فقط به خاطر چشمهای زیبای معشوقه ترک خود، کسی خون نریخته است، زیرا که تا کنون پایههای کفر در چین و ماچین خراب شده است.
هوش مصنوعی: پرندههای بهاری تا وقتی که باغ و دشت از شور و شوق پر شود، گویا با دیدن چشمان خمار تو، بر گلها زینت و زیبایی افزودهاند.
هوش مصنوعی: در شب گذشته، بلبلها در کنار چمن و باغ، با امید به خواب خوش و شادابی، غنچههای بسته را به عنوان مهد خود انتخاب کردهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که پوشش از چهره تابناک تو کنار رفت، خواب شیرینی بر چشمان غمگین اوحدی فرود آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صورت خوبت نگارا خوش به آیین بستهاند
گوییا نقش لبت از جان شیرین بستهاند
از برای مقدم خیل و خیالت مردمان
زاشک رنگین در دیار دیده آیین بستهاند
کار زلف توست مشکافشانی و نظارگان
[...]
زین نگارستان که اهل اگره آیین بستهاند
چینیان درهای صورتخانه چین بستهاند
دست این صنعتنگاران نشکند کز آب و گل
طاقها چون طاق ابروی نگارین بستهاند
حجله سور است کار باب سعادت را در او
[...]
ملک ری را باز از آیینه آیین بستهاند
یا ملایک عرش را از نور آذین بستهاند
طاق تو پرتوی رنگارنگ چون قوس قزح
خلق بر هر منظری با اطلس چین بستهاند
هرشب از سیمین رسن آویخته قندیلها
[...]
دلبران از هرطرف ره بر دل ودین بسته اند
عاشقان هم چشم از آن وهم از این بسته اند
هر کجا مرغ دلی باشد اسیر زلف یار
بر سر زلفش مگر چنگال شاهین بسته اند
نافه چین گشته درعالم به خوشبوئی مثل
[...]
شکل و بالای ترا، یارب، چه شیرین بستهاند
کآفتابی را فراز سرو سیمین بستهاند
دلربا آمد خط از روی عرقناکت، مگر
دلربا زاده است و از مه عقد پروین بستهاند؟
زلف بر روی تو یا سر صفحهٔ گل مشک چین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.