گنجور

 
اوحدی

تا دلم بر رخ چون ماه تمامت باشد

ناله و زاری من بر در و بامت باشد

در قیامت همه را چشم بسویی و مرا

چشم سوی تو و گوشم به سلامت باشد

وصل روی تو جهانی ز خدا میخواهند

تا کرا خواهی و پروای کدامت باشد؟

تو، که از ناز و تکبر بر خود خاصان را

ندهی بار، کجا میل به عامت باشد؟

بر من خسته چو وصل تو بگردید حلال

مرو اندر پی خونم، که حرامت باشد

ز آتش و آب مکن چشم و دلم را ویران

تا چو تشریف دهی جا و مقامت باشد

رایگان بنده بسی داری و چاکر بیحد

اوحدی، نیز رها کن، که غلامت باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابن یمین

روزگاری که ز کس هیچ گزندت نرسد

و اندرو وجه معاشی بنظامت باشد

دیو را طبع تو مزدوری بیمزد کند

گر زیادت طلبی زانچه تمامت باشد

صحت و وجه معاشی و ز کس بیمی نه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
فروغی بسطامی

هر که افتادهٔ آن جنبش قامت باشد

برنخیزد اگر آشوب قیامت باشد

یار اگر قاتل صاحب نظران خواهد بود

حیف از آن کشته که چشمش به غرامت باشد

کار هر کس که بر آن ترک کمان‌دار افتاد

[...]

رضاقلی خان هدایت

مرد آزاده به گیتی نکند میل سه کار

تا همه عمر ز آفت به سلامت باشد

زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند

وام نستاند اگر وعده قیامت باشد

نرود بر درِ ارباب سخا بهر طمع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه