اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
»
شمارهٔ ۳۶
از علم اگر دل تو را هست چراغ
هان تا ننهند علم تو را بر دل داغ
چون علم آمد دماغ لایق نبود
از خود تو خود انصاف بده علم و دماغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت علم و فهم صحیح اشاره دارد. شاعر میگوید اگر دل آماده پذیرش علم باشد، علم میتواند نورانیکننده باشد. اما اگر عقل و ذهن لایق دریافت علم نباشند، ممکن است علم فقط بار اضافی بر دل بگذارد. در نهایت، انسان باید از خود انصاف دهد و توجه کند که آیا واقعاً شایسته علم هست یا نه.
هوش مصنوعی: اگر دانش واقعی در دلت هست، مانند چشمهای روشن به آن نگاه کن، زیرا که بدان دانش، دل تو را گرم نخواهند کرد و بر آن نخواهند گذاشت داغی.
هوش مصنوعی: وقتی علم به انسان رسید، ذهن او نتوانست آن را درک کند. از خودت قضاوت کن که آیا علم و عقل تو همتراز هستند یا نه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناگاه همی زدم من ، ای شمع و چراغ
از شهر بباغ با دلی پر غم و داغ
باغ ار چه بود جای تماشا و فراغ
دوزخ بود ، ای نگار ، بی روی تو باغ
از یار وفا مجوی کاندر هر باغ
بی هیچ نصیبه عشق میبازد زاغ
تا با خودی از عشق منه بر دل داغ
پروانه شو آنگاه تو دانی و چراغ
ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ
محروم ز بلبل و گلستان ز باغ
دریاب که این دم اگرت فوت شود
بسیار طلب کنی به صد چشم و چراغ
بنشست به ناز سرو در دامن باغ
لاله ز کرشمه برداشت ایاغ
تا خرم و خوش بود شبستان چمن
در پای درخت لاله بر گرد چراغ
گر دوست نصیب ما نکردست فراغ
ما نیز چو شمع دل نهادیم به داغ
ایدل چو چراغ سر مکش زاتش غم
از سوز و گداز چاره اش نیست چراغ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.