اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
»
شمارهٔ ۲۷
در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد
رخسار دلش به خار غم نخراشد
مخدوم شدی از آنک خادم بودی
مخدوم شود کسی که خادم باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر این نکته هستند که هر کس با صداقت و خدمت به دیگران، در زندگی به مقام والایی میرسد. اگر فردی به دیگران خدمت کند و خود را خادم آنها بداند، در نهایت به عنوان مخدوم و مورد احترام قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در طول زمان، هر کسی که در راه خدمت تلاش کند، چهرهاش از غم و ناراحتی به دور میماند.
هوش مصنوعی: اگر کسی خدمت کند و به دیگران کمک نماید، مورد احترام و محبت قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،
یک ذرّهٔ خاک و با زمین یکتا شد،
آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.
چون جلوهٔ گل ز گلستان پیدا شد
بلبل به سخن درآمد و شیدا شد
در جام بلور کن می لعل که باغ
از مروارید ابر چون مینا شد
در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد
رخسار دلش به خار غم نخراشد
مخدوم از آن شدی که خادم بودی
مخدوم بود کسی که خادم باشد
عشقی آمد که عشقها سودا شد
سوزیدم و خاکستر من هم لا شد
باز از هوس سوز خاکستر من
واگشت و هزار بار صورتها شد
شب هندوی آن طره مه فرسا شد
لؤلؤ لب یاقوت ترا لالا شد
تا خط تو شد زطرف خورشید پدید
بس فتنه که در دور قمر پیدا شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.