گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سید حسن غزنوی

حاشا که دلم کم تو گیرد هرگز

یا بر دگری مهر پذیرد هرگز

تا ظن نبری ای به دو لب آب حیات

کین آتش عشق تو بمیرد هرگز

مولانا

معشوقهٔ ما کران نگیرد هرگز

وین شمع و چراغ ما نمیرد هرگز

هم صورت و هم آینه والله که ویست

این آینه زنگی نپذیرد هرگز

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه