اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۸۵
افسوس که عمر رفت در گفت و شنید
وز نور وصال پرتوی نیست پدید
از عشق و حدیث عشق گویی ما را
بیش از هوسی و گفت و گویی نرسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت نشاندهنده حسرت و افسوس شاعر است از اینکه عمرش صرف گفتوگو و سخنوری شده و نتوانسته است به واقعیت عشق و وصال برسد. او میگوید که در این مدت، بیشتر از یک هوس و گفتوگوی ساده چیزی نصیبش نشده است.
هوش مصنوعی: متأسفانه عمر ما در گفت و گوهای بیهوده سپری شد و از نور عشق و پیوند، هیچ نشانی به وجود نیامد.
هوش مصنوعی: در مورد عشق و داستانهای آن، بیشتر از یک هوس و صحبتهای ساده به ما نرسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک نیم رخت الست منکم ببعید
یک نیم دگر ان عذابی لشدید
بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت
من مات من العشق فقد مات شهید
چون قفل نشاط را شود باغ کلید
از ساعد گل روی بجو جام نبید
گردون ز بساط ابر در دامن خوید
در شاخ زمرد افگند مروارید
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوجگک با باز کی تواند پرید
صد بار بدل پند بکردم نشنید
وز خود رائی بدو رسید آنچه رسید
این دیده بیچاره بدو در نگرید
دیدی کز دیدن او دیده چه دید
احسان خداوند به من بنده رسید
بر شاخ امید من بر و برگ دمید
والله که من از جاه تو آن خواهم دید
کآن نوع کس از خلق نه گفت و نه شنید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.