اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۴۶
روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد
وز بند هوس شبی دو، دل گشت آزاد
خواهد که دهد فراق، عیشم بر باد
آری که فراق تو به روز من باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از شادی خود در زمان وصال معشوق صحبت میکند و به احساس آزادی که از رنج هوس به دست آورده اشاره دارد. او همچنین به این نکته میپردازد که جدایی از محبوب میتواند خوشیهایش را نابود کند و در نهایت، فراق معشوق را به عنوان جزء مهمی از زندگیاش میبیند.
هوش مصنوعی: مدتی از بودن با تو خوشحال و راضی بودم و سپس در یک شب توانستم از بندهای خواستهها و آرزوهایم رها شوم و آزادانه زندگی کنم.
هوش مصنوعی: میخواهد که جداییات، شادیام را از بین ببرد؛ چراکه جدایی تو، روزهایم را نابود میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه سخنگوی من ای حور نژاد
از حسن بزرگ ، کودک خرد نزاد
در سحر بدلبری شدستی استاد
این ساحری از که داری ای دلبر یاد
گر درد کند پای تو ای حور نژاد
از درد بدان که هر گزت درد مباد
آن درد منست بر منش رحم آید
از بهر شفاعتم به پای تو فتاد
گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد
زنهار مگو که کعبتین داد نداد
کان نقش که کرد رای شاهنشه یاد
در خدمت شاه روی بر خاک نهاد
ایزد همه ساله هست با مردم راد
بر مرد دری نیست تا ده نگشاد
ما را بدل خار بنی سروی داد
بر داشت چراغکی و شمعی بنهاد
در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد
شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد
تن دار چو کوه باش و بی باک چو باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.