گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

بگریختم از عشق تو ای سیمین تن

باشد که زغم باز رهم مسکین من

عشق آمد وزنیمه رهم باز آورد

مانندهٔ خونیان رسن در گردن

 
sunny dark_mode