گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

با هستی و نیستیم بیگانگی است

وز هر دو بریدیم نه مردانگی است

گر من ز عجایبی که در دل دارم

دیوانه نمی‌شوم ز دیوانگی است

همام تبریزی

گفتم که مگر رای تو فرزانگی است

رفتیم و هنوزت سر بیگانگی است

هر حیله که در تصور عقل آید

کردیم کنون نوبت دیوانگی است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه