مسجود ملایک دو تن از آب و گل است
ز آدم چو گذشت این نگار چگل است
گر هست تفاوتی همین باشد و بس
کان حکم اله بود وین حکم دل است
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
مسجود ملایک دو تن از آب و گل است
ز آدم چو گذشت این نگار چگل است
گر هست تفاوتی همین باشد و بس
کان حکم اله بود وین حکم دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این مصراعها به توصیف انسان و مقام او در مقابل ملائکه پرداخته شده است. شاعر اشاره میکند که انسان از خاک و آب ساخته شده و هنگامی که از آفرینش آدم میگذرد، زیبا و خاص است. تفاوت اصلی میان انسان و ملائکه، حکم الهی و حکم دل است؛ یعنی انسان به رغم آفرینش الهیاش، از احساسات و دل خواهیهای خود نیز برخوردار است.
هوش مصنوعی: دو انسان که مورد پرستش فرشتگان قرار گرفتهاند، از ترکیب آب و گل خلق شدهاند. اما زمانی که به آدم نگاه میکنیم، زیبایی ایشان مثل گل است.
هوش مصنوعی: اگر تفاوتی وجود دارد، همین یک مورد کافی است؛ زیرا آنچه که از خداوند صادر شده، است و این حسی که داریم، فقط از دل ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این خوش پسران که اصلشان از چکل است
سبحان الله سرشتشان از چه گل است
شیرین سخن و شکر لب و سیم برند
یارب که چنین آبحیات از چکل است
گر در هیچی مایهٔ شادی و بقاست
ور در همهای قاعدهٔ درد و بلاست
تا در همهای در همه بودن ز هواست
بگذر ز همه و هیچ میندیش که لاست
بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است
فریاد ز باد و آتش و آب و گل است
گر می خورد و عقل و دل و خوش برد
گر می بیند کو بتر از من بحل است
بیوصل تو کار دل قوی با خلل است
هجران تو رهزن بقا چون اجل است
رویت بصفا میان خوبان جهان
چون ملت اسلام میان ملل است
نام بت من که مه ز رویش خجل است
ده حرف ز نظم حافظ مرتحل است
اول ششم هجی و قلبش روشن
لیکن عجب آن که جمله اجزاش دل است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.