دلم به قبله ی اسلام مایل افتاده است
صنم تراش من از کفر غافل افتاده است
مرا معامله در کوچه ایست با مرهم
که صد مسیح به یک زخم بسمل افتاده است
به دیر می رود ای کعبه رو رهت ، فریاد
که مست خوابی و آتش به محمل افتاده است
طواف کعبه مبادا که نا امید شوم
مدد کنید که جمازه در گل افتاده است
من از فریب عمارت گدا شدم ور نه
هزار گنج به ویرانه ی دل افتاده است
چگونه گریه بجوشد که چشم حیرانم
به آفتاب قیامت مقابل افتاده است
ز بار درد سبک مایه دان شهیدان را
که در محیط محبت به ساحل افتاده است
ز بحر جود کریمی که تشته در طلب است
هزار پایه گداتر ز سایل افتاده است
به آستان محبت شهید شد عرفی
برهمنی به در کعبه بسمل افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دلتنگی و دردی عمیق را در ارتباط با عشق و دینی بیان میکند. او به قبلهگاه اسلام اشاره میکند و احساس میکند که از کفر و غفلت دور افتاده است. شاعر به دنبال مرهمی برای زخمهایش میگردد و از این میگوید که در کعبه، آتش عشق و مستی وجود دارد. او نگران ناامیدیاش از طواف کعبه است و به نوعی از فریب دنیا سخن میگوید که او را به گدا تبدیل کرده است. همچنین، دردهایی که در دل دارد و محبت را تجربه کرده، او را به گریه واداشته است. در نهایت، اشاره به مقام شهدای عشق و محبت دارد و نشان میدهد که برخی حتی در آستان مقدس نیز با حقیقت عشق برخورد میکنند و به جانفشانی میپردازند.
هوش مصنوعی: دل من به سمتی متمایل شده که نشان از اسلام دارد، در حالی که سازنده من از حقیقت و کفر غافل مانده است.
هوش مصنوعی: در کوچهای مشغول معاملهای هستم با کسی که مانند مرهمی است؛ به طوری که اگر صد مسیح هم به یک زخم بیافتند، اثر کلی نمیگذارند.
هوش مصنوعی: به معبد میرود ای کعبه، راهت را گم کردهای، فریاد که مست (نشئه) هستی و آتش بر محمل (بار) افتاده است.
هوش مصنوعی: به دور کعبه میچرخم و نگرانم که ناامید شوم، پس کمک کنید زیرا من در مشکلات و کمبودها گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر جذابیت ظاهر (وضعیت) بیهوده (ظاهری) دچاره فریب شدم، در حالی که در درون من هزاران گنجینه ارزشمند وجود دارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم گریه کنم وقتی که چشمانم به آفتاب قیامت خیره شده است و حیران و در شوک هستم؟
هوش مصنوعی: به خاطر درد و تحمل کم، شهیدان را خوب بشناسید؛ زیرا آنها در فضای عشق و محبت به سر میبرند و به آرامش رسیدهاند.
هوش مصنوعی: از دریای generosity و بخشش یک کریم، کسی که در جستجوی عطا و لطف است، هزار بار مقام گدایان را از آنهایی که با سوال و درخواست به درگاه او آمدهاند، بالاتر است.
هوش مصنوعی: عرفی، به خاطر عشق و محبت جانش را از دست داده است. در حالی که در مقابل در کعبه، فردی از برهمن به حالت شهید و مجروح افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به کوی یار مرا بار در گل افتاده است
فتاده بار من اما به منزل افتاده است
چگونه آورد او را به دام بیخود عشق
که مرغ زیرک و صیاد غافل افتاده است
خوشم که کار مرا دوست بسته میخواهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.