درد نایافت ز بی دردی اقبال من است
ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است
با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز
شکوه ی من همه از جانب اهمال من است
هرگز از محنت ایام نبودم آزاد
فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است
آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست
گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است
عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر
کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به درد و رنجهای خود اشاره میکند و میگوید این درد ناشی از بیدردی اقبال اوست. او میگوید اگرچه خواستههای او در پی اویند، اما به دلیل مشکلات و اهمال خود نتوانسته است به آنها دست یابد. شاعر هرگز از سختیهای زندگی آزاد نبوده و میگوید سختیها و مشکلات همواره او را همراهی کردهاند. در نهایت، او به تعبیر شگفتانگیزی اشاره میکند که زندگیاش مملو از پیچیدگیهاست و از دیگران میخواهد که او را از اشتباهاتش اصلاح کنند، زیرا بدبختیهای او در واقع بازتاب نادانی و غفلت خودش است.
هوش مصنوعی: من به خاطر بیدردی و خوششانسیام هیچ دردی احساس نمیکنم، در حالی که اگر درد و ناراحتی داشتم، در حقیقت هدف و مقصود من همواره پیش روی من بود و در انتظار من بود.
هوش مصنوعی: هرگز سینهام آرام و صاف نمیشود، زیرا ناآرامی من نتیجه بیتوجهی خودم است.
هوش مصنوعی: هرگز از درد و رنج روزگار رها نبودهام؛ آتش فتنه همیشه همراه من است و حوادث همواره همدم من هستند.
هوش مصنوعی: آستینی که در خود نمادهای دو عالم را دارد، اگر به عمق و مفهوم آن نگاه کنی، همانند یک نامه است که شامل تمامی کارهای من میباشد.
هوش مصنوعی: از پریشانیهای گذشتهام کنارهگیری کن و فراموش کن، زیرا آنچه که در گذشته برایم بدشگون بود، اکنون خوشبختی و موفقیت من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.