ما تشنه لب و چشمه ی حیوان نفس ماست
درویش جهانیم و هما در قفس ماست
آن زهر پرستی که بود در شکرستان
بیگانه ز خاییدن شکر مگس ماست
آن کعبه روانیم که در بادیه ی راز
خاموشی جاوید فغان جرس ماست
از لذت امید تماشای تو مردن
در باغ تمنا ثمر پیش رس ماست
مرغان اجابت همه بریان و کبابند
در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست
عرفی کس ما هر که بود حیله فروش است
در بی کسی آویز که بی گفت کس ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق انسانی و جستجوی معانی والای زندگی پرداخته است. شاعر از تشنگی و نیاز به عشق و حرکت به سوی حقیقت صحبت میکند. او خود را در جهانی پر از سختی و محدودیت میبیند و به نوعی در قفسی گرفتار است. تشبیهاتی همچون زهر و شکر، کعبه و باغ تمنا، نشاندهندهی تضادها و جستجوی روحانیات متفاوت است. در نهایت، شاعر از بیکسی و تنهایی شکایت میکند، و به نوعی به این نتیجه میرسد که بسیاری از انسانها دروغین و حیلهگر هستند، و در این شرایط، دیوانگی و آوای بیکسی خود را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: ما به شدت نیازمند آب و نجاتیم، در حالی که زندگی و وجود ما تحت محدودیتها و مشکلات قرار دارد. ما همچون درویشها در این دنیا زندگی میکنیم و تمایل و آرزوی ما به آزادی و رهایی، مانند یک هما که در قفس حبس شده، محدود شده است.
هوش مصنوعی: آن کسی که در جایی شیرین و دلپذیر مانند شکرستان زندگی میکند، اما از طمع و خستگی، بزدلی به خرج میدهد و از چیزهای خوب لذت نمیبرد، باید بداند که خطرات و مشکلات زود به سراغش خواهند آمد.
هوش مصنوعی: ما به سرزمین مقدسی میرویم که در دل آن، رازهایی نهفته است و صدای جرس ما در سکوت ابدی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از شادی و سرور ناشی از امید دیدن تو، جان دادن در دشت آرزو، بهترین میوهای است که به زودی به چنگ ما میآید.
هوش مصنوعی: پرندگان پاسخگو همه در حال سوزانده شدن و کبابی هستند در باغ دعایی که نسیمش شبیه نفس ماست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا به تنهایی با دیگران ارتباط برقرار نمیکند و در واقع به فریبکاری متوسل میشود، در لحظات تنهایی و بیکسی به دنبال کسی است که با او سخن بگوید و احساس تنهاییاش را پر کند، حتی اگر آن شخص هم وجود خارجی نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آتش غم دست در آغوش رخس ماست
دشنام و طرب قفل گشای نفس ماست
جمازه ی ما تا به ره کعبه روان است
رقصان همه از ذوق نوای جرس ماست
آن چشمه ی شهدیم که در عین حلاوت
[...]
مستوری حسن از نظر بوالهوس ماست
این آینه رو پرده نشین از نفس ماست
بال و پر ما تیر جگردوز خزان است
پیراهن گل چاک ز شوق قفس ماست
اندیشه نداریم چو شمع از دهن گاز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.